خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریشه فرهنگی خراسان» ثبت شده است

۲۷
تیر

آتشکده آذربرزین مهر یکی از سه آتشکده و عبادتگاه مهم ایران در دوران ساسانیان که منابع تاریخی آن را در سبزوار و نیشابور ذکر کرده اند و همین ذکر نام دو منطقه باعث شده است امروز بین شهرستان هایی که در گستره غرب خراسان رضوی واقع شده اند، اختلاف نظرهایی بر سر تعلق آذربرزین مهر به هریک از این شهرستان ها سر بگیرد.


هر یک مستندات و شواهدی دارند که سعی می کنند نشان دهند جایگاه جغرافیایی آذربرزین مهر که عبادتگاه ویژه کشاورزان ایران در ناحیه ریوند خراسان بوده است، امروز در کدام یک از شهرستان های سبزوار، نیشابور، داورزن و یا حتی شهرهای دیگری که در این رابطه مدعی هستند، قابل جستجو است؟ هرچند در واقع سالهاست که کار از مرحله جستجو گذشته و آتشکده آذربرزین مهر در محدوده روستاهای ریوند و فشتنق شهرستان داورزن (سبزواربزرگ) به شماره 4035 به ثبت آثار ملی نیز رسیده است. اما برخی کنشگران حوزه میراث فرهنگی غرب خراسان همچنان تلاش هایی برای بررسی امکان وجود آذربرزین مهر در برخی نقاط دیگر از جمله شهرستان نیشابور می کنند.

 

معماری ساده تر آذربرزین مهر داورزن متناسب با طبقه کشاورزان


یکی از شبهاتی که عده ای برای رد کردن مکان آذربرزین مهر در منطقه ریوند داورزن مطرح می کنند، ساده تر بودن ساختمان این آتشکده نسبت به دو آتشکده مهم دیگر دوره ساسانیان به نام های آذرگشنسب در آذربایجان ویژه شاهان و آذرفرنبغ در شیراز ویژه روحانیون زردشتی است و می گویند حالا که چهارطاقی خانه دیو در ریوند داورزن معماری ساده تری نسبت به آن دو آتشکده دیگر دارد، بنابراین بعید است که دوشادوش آن ها یکی از سه آتشکده مهم دوره ساسانیان باشد. اما محمد عبدالله زاده ثانی در یکی از پست های اینستاگرامی خود این شبهه را به این شکل پاسخ داده است:

آتشکده ها تقسیم می شده است به آتش خانه، محله ، شهر و بعضا ملی و فراملی که آذربرزین مهر متعلق به طبقه کشاورزان امپراطوری ساسانیان بوده است و پر واضح است که نسبت به آتشکده پادشاهان و روحانیون زردشتی بلحاظ معماری مانند مردمان طبقه کشاورز که عموماً بلحاظ اقتصادی نسبت به آن دو طبقه ضعیف بوده اند، قطعا آتشکده آن ها هم ضعیف بوده لذا اگر به لحاظ معماری آذربرزین مهر ریوند داورزن ضعیف تر است. ممکن است یکی از دلایلش همین باشد که عرض شد.

عموم محققین و پژوهشگران متفق القول محل آذربرزین مهر را در خراسان می دانند. گروهی تأکید بر ریوند نیشابور دارند، گروهی تأکید بر ریوند داورزن سبزوار بزرگ دارند، گروهی در چشمه سبز یا سوز یا کلسب توس می دانند، گروهی در بردسکن، گروهی در آساک قوچان، گروهی در برزنون و ... هر کدام در چهارچوب ویژه خود یعنی متون، ا دبیات، جغرافیا، تاریخ، باستان شناسی، گروهی در متون دینی چون اوستا، گات ها، یشت ها و ... در این مختصر با ریوکرد باستان شناسی عرایضم را ارائه می دهم.

به سال 1356-1357 گروه بررسی شناسایی باستان شناسی خراسان در تنها جائیکه بر اساس متون تاریخی مثل «ایران در زمان ساسانیان» [اثر] کریستین – سن و ... پس از تحقیق و تفحص آذربرزین مهر را شناسایی کردند ریوند داورزن سبزوار بزرگ بود.

با وجود اینکه حدود 100 سال از اقدامات باستان شناسی مثل ثبت آتشکده بازه هور 1309 ثبت مناره یا میل خسروگرد در سال 1310 توسط ارنست هرتسفلد در خراسان می گذرد، هنوز شواهد معماری دال بر آتشکده آذربرزین مهر در دیگر شهرستان های استان خراسان که مدعی هستند شناسایی نشده است و شواهدی که در پست های قبلی آوردم از عمده دلایل تأکید این حقیر بر وجود آذربرزین مهر در ریوند داورزن سبزوار در شمال غرب استان خراسان رضوی است.

به هرحال در زبان هندی به آتشکده آتشگاه می گویند و اینها به چهارطاقی موسوم هستند و بعضا در متون به نام معبد هم آمده است. چهارطاقی ها یا تک و منفرد هستند یعنی صرفا بحاظ معماری یک چهارطاقی است و فاقد الحاقات دیگر است یا اینکه مرکب هستند مانند آذربرزین مهر در ریوند داورزن که تا قبل از کاوش مشترک ایران و لهستان چهارطاقی تک و منفرد بود و بعد از کاوش فضاهایی چون: تالار طواف، پاتاو، مجمر یا آتشدان، پله های ورودی و ... اثبات شد این مکان آتشکده است و چون متون اشاره به جایگاه و پایگاه آذربرزین مهر در داورزن سبزوار بزرگ دارد، با توجه به شواهد و مواد فرهنگی چهارطاقی ریوند را آذربرزین مهر می دانم مگر خلاف آن با توجه به یافته های باستان شناسی ثابت شود. » 

 

 

 

۲۸
دی

تاثیر تشیع سبزوار بر تشیع هند و کشمیر


امید برومندی/ مجله اینترنتی اسرارنامه


سرزمین تاریخی بیهق و در قلب آن کهن شهر سبزوار که به درستی از آن به عنوان یکی از ریشه های فرهنگی خراسان یاد می شود، از جمله شهرهایی است که نه تنها خود همواره از مراکز پرورش اندیشه شیعی و مأمن و مآوا و مبدأ حرکت های ارزشمند و اثرگذار شیعی نظیر قیام سربداران در کشور بوده است، بلکه تأثیرات مستقیمی فراوانی هم بر گسترش و تقویت تشیع در دیگر نقاط ایران بزرگ قدیم و ایران امروز داشته و دارد.


به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه یکی از مناطقی که می توان رد پای تاثیرگذاری سبزوار را در تقویت فرهنگ تشیع در آنجا پیگیری کرد، منطقه معروف کشمیر در هند است.


بر اساس آنچه در منابع آمده است، پس از ورود شیخ محمود سبزواری و طایفه سادات بیهقی از سبزوار به منطقه کشمیر فرهنگ تشیع در این منطقه بسیار تقویت شده است.


این موضوع در فصل هشتم از جلد اول کتاب «شیعه در هند» که به قلم «سید عباس اطهر رضوی» نویسنده هندی ایرانی تبار نوشته شده مورد تأکید قرار گرفته است.


با توجه به این ارتباط و تاثیرگذاری دیرینه فرهنگی و مذهبی بین سبزواری ها با منطقه کشمیر، شایسته است فعالان فرهنگی و مسئولان شهرستان سبزوار و خراسان در جهت احیا و تقویت روابط دو طرفه و حتی برقراری پیوند خواهرخواندگی بین سبزوار و یکی از شهرهای مهم منطقه کشمیر همت نمایند.


اسرارنامه در ادامه به انتشار متن کامل معرفی کتاب «شیعه در هند» به نقل از وبسایت ویکی نور می پردازد:


معرفى اجمالى

شیعه در هند، تألیف نویسنده هندى ایرانى‌تبار سید عباس اطهر رضوى، از جمله آثارى است که با بررسى تاریخ تشیع در هند، به نقش تشیع در ساختن تمدن عظیم هند پرداخته و بسیارى از عالمان ناشناخته شیعه را مى‌شناساند. این اثر به انگیزه شناسایى پاره‌اى از ابعاد فعالیت‌هاى ناشناخته شیعه در هند به همت مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى توسط آقایان توکلى، افضلى، فضائلى و گروه دیگرى از محققان به فارسى ترجمه شده است.

 

 

ساختار

کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و هفده فصل است که فصل هفدهم به نتیجه مباحث اختصاص دارد. در این اثر، وقایع تاریخى از دوران حضرت محمد(ص) تا هنگام شهادت قاضى نورالله شوشترى در جمادى‌الثانى 1019، به زبانى ساده و روان بیان شده است.

 

 

گزارش محتوا

کتاب حاضر بر اساس منابع معاصر و منابع مربوط به کمى پیش از این دوران تدوین شده است. دوره تاریخ مورد مطالعه در این کتاب آن‌قدر وسیع و منابع آن به‌اندازه‌اى متنوع است که امکان بررسى انتقادى آنها در اینجا وجود ندارد.

 

شیعه در طول تاریخ همواره مور اتهام اهل سنت و خلفا و حکام سنى قرار داشته است؛ در مقدمه کتاب این مطلب خاطرنشان شده است.

 

نویسنده، فصل اول کتاب را با تعریف «شیعه» آغاز کرده است: شیعه، کلمه‌اى عربى است که مشتقات آن در آیات متعددى از قرآن ذکر شده است. در لغت‌نامه‌هاى عربى، دوستداران یا پیروان یک شخص، شیعیان او نامیده شده‌اند. کلمه شیعه مفرد است، اما براى مفرد، تثنیه و جمع، یک‌سان به کار مى‌رود. اصطلاح «شیعى» به معناى پیرو مذهب تشیع است. نویسنده سپس به این نتیجه مى‌رسد که پیروان مخلص و فداکار حضرت محمد(ص) و اهل بیت او را شیعه مى‌گویند. سپس على بن ابى‌طالب(ع) و فاطمه زهرا(س) و اهل بیت(ع) معرفى شده‌اند. در فصل دوم و سوم کتاب نیز مباحث خلافت و نیز جانشینان امام حسین(ع) بیان شده است.

 

در فصل چهارم کتاب، شرح حال ابوذر، عمار بن یاسر، سلمان فارسى و مقداد بن عمر بیان شده است. سپس دیگر اصحاب شیعه پیامبر و نیز شیعیان برجسته در میان تابعین و تابعین تابعین معرفى شده‌اند.

 

در فصل پنجم کتاب که به مؤلفان شیعه از قرن اول تا پنجم هجرى اختصاص دارد، نویسنده ابتدا امامان معصوم(ع) را از پیشگامان نشر تفسیر، حدیث، فقه و کلام مى‌داند، سپس مى‌افزاید که اگرچه امامان به بسیارى از شاگردانشان اجازه تدریس تفسیر، حدیث و فقه را مى‌دادند، ولى تنها شاگردان منتخب، مجاز به بحث و مناظره بودند. بعضى از دانشمندان، علاوه بر نقل احادیث از امامان، در نشر تعالیم ایشان در موضوع حدیث، تفسیر و فقه نیز تخصص داشتند. وى سپس خاطرنشان مى‌کند که اگرچه بسیارى از آثار شیعه، به‌همراه کتابخانه‌ها، نابود شدند، اما دیگر آثار فهرستى، عناوین و جزئیات بعضى از آثار نویسندگان اولیه شیعه را در بر دارند که نویسنده با ذکر اسامى نویسندگان و معرفى اجمالى، به ذکر آثار هریک پرداخته است.

 

مباحث اصلى کتاب از فصل ششم، با عنوان «تشیع در شمال هند» آغاز مى‌شود. تاریخ نفوذ اسلام در شبه قاره هند، با افسانه‌ها و موهومات آمیخته است، ولى این مقدار مسلم است که تاجران عرب که اسلام آورده بودند، در زمان پیامبر(ص)، اسلام را در مناطق ساحلى و جزایر جنوب هند، رواج دادند. بررسى جنبش اسماعیلیه در سند، گجرات و دهلى و نیز سادات و شیعیان از دیگر عناوین این فصل است.

 

در فصل هفتم، تأثیرات علاءالدوله سمنانى، شاه نعمت‌الله ولى و شاگردانشان در هند بررسى شده است.

 

فصل هشتم به تشیع در کشمیر اختصاص دارد. عشق و فداکارى نسبت به حضرت على و اهل بیت(ع) در میان مسلمانان کشمیر، با ورود «سید محمود سبزوارى» و طایفه «سادات بیهقى» به کشمیر تقویت شد. سادات بیهقى از مردم شیعه سبزوار بودند.

 

«بابِر و شیعه»، عنوان نهمین فصل از کتاب است. بنیان‌گذار حکومت مغول در هند، «ظهیرالدین محمد بابِر» بود. وى در نهم محرم 888ق، در ازبکستان در «فرغانه» (ناحیه‌اى در میانه «سیردریا» یا «سیحون») متولد شد که تأثیرات او و فرزندش در این فصل مطالعه شده است.

 

در فصول دهم تا پانزدهم، اوضاع و احوال تشیع در زمان سلطنت اکبر، شاه فتح‌الله شیرازى و شاه طاهر بیان شده است.

 

در فصل شانزدهم به تبیین شرح حال سید نورالله شوشترى پرداخته شده است. وى که در هند به «شهید ثالث» معروف است، بزرگ‌ترین دانشمند شیعى هند بوده است. وى در اول شوال سال 992ق، از مشهد به هند رفت. در هند به منصب قضاوت رسید و با تسلطى که بر فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت داشت، مى‌توانست احکامى را که بیشتر به سود مردم و همچنین نزدیک‌تر به مذهب جعفرى اثناعشرى بود، برگزیند. آثار قاضى نورالله، عصر بیدارى را در میان شیعیان پدید آورد. او پیش از آمدن به هند تعداد قابل ملاحظه‌اى کتاب نوشته بود، ولى آثارى که در آن سرزمین ارائه داد، به شیعیان کمک نمود تا نقش برجسته خود را در اسلام اظهار کنند. در انتهاى این فصل آثار وى معرفى شده است.

 

در آخرین فصل کتاب با عنوان «نتیجه»، سیرى اجمالى از مباحث کتاب بیان شده است. در انتهاى این فصل مى‌خوانیم: «متفکرین شیعه، نه‌تنها قرن‌ها نقش مهمى در تقویت دولت‌هاى شیعى دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبرشاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولت‌ها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانزدهم میلادى، طرح تحقیقات فلسفى و علمى را در شمال هندوستان پایه‌ریزى کردند و از همین راه، تأثیر عمیقى حتى بر افکار دیگر فرق اسلامى گذاشتند. شهادت قاضى نورالله شوشترى به‌طور جدى موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوّق فکرى و استعداد نظامى شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان خیلى بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در هندوستان شد».

 

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در ابتداى کتاب و منابع و مآخذ عربى، فارسى، اردو و انگلیسى به‌تفکیک در انتهاى کتاب آمده است. در پاورقى‌ها توضیحاتى پیرامون برخى اعلام و نیز منابع مطالب براى مراجعه محققین ذکر شده است.


کتاب