خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیشابور» ثبت شده است

۱۷
آذر

 این روزها شاهد بروز جنجال عجیبی در رسانه های محلی شهرستان نیشابور بر سر درج اسم سبزوار در نقشه هواشناسی اخبار شبکه های سیما هستیم.
 
تنها با یک نگاه ساده به نقشه می توان فهمید دلیل درج نام سبزوار فاصله زیاد با مشهد و تفاوت قابل توجه آب و هوایی بین شرق و غرب استان است، حال آنکه نیشابور در فاصله نزدیک به مشهد از اقلیمی مشابه با آن برخوردار است و از طرفی قرار نیست در نقشه هواشناسی کشور اسم همه بیش از هزار شهر ایران درج شود و گزارشگر بخش خبر هم متعاقبا فرصت آن را ندارد که نام همه شهرها را در آن مدت کوتاه، ذکر کند؛ بنابراین بدیهی است که باید نام شهرهایی درج شود که وضعیت آب و هوایی یک منطقه و اقلیم متمایز را نمایندگی میکنند. مثلا آب و هوای سبزوار، بردسکن، داورزن، ششتمد و تا حدی جوین، جغتای و خوشاب درغرب خراسان در اکثر ایام سال با یکدیگر مشابه است و ایستگاه سبزوار به عنوان قدیمی ترین ایستگاه منطقه تقریبا میتواند وضعیت جوی همه این مناطق را نمایندگی کند.
 
اما واقعا بروز اینگونه حساسیت ها و تنگ نظری ها در مردمان یک شهر نسبت به شهر همسایه نشان دهنده چیست؟ آیا چنین حسادت ها و تنگ نظری هایی در میان مردم شهری که روزگاری حکیم عمر خیام را با اندیشه و دستاوردهایی جهانی به دنیا تقدیم کرده است، نشان دهنده یک سقوط آزاد فرهنگی نیست؟
 
مگر مردم نیشابور و سبزوار دارای تاریخ و فرهنگ و مذهبی مشابه نیستند؟ مگر نیشابور در شاخص هایی نظیر برخورداری از سرمایه گذاری های بزرگ دولتی در بخش های صنعت و احداث راه آهن و برخورداری از ادارات دولتی فعالی نظیر گمرک و ...جلوتر از سبزوار نیست؟ آیا هرگز سبزواری ها به این شکل تنگ نظرانه به پیشرفت ها و امکانات و برخورداری های نیشابور واکنش نشان داده اند؟
 
اگر بنا به این شکل از حساسیت ها و رقابت جویی های تنگ نظرانه باشد، مردم و رسانه های سبزوار هم می توانند از همین امروز کنکاشی در میزان سرمایه گذاری های دولتی و یا حتی نهادهای خاصی نظیر آستان قدس رضوی یا بنیاد مستضعفان و ...، در صنعت نیشابور داشته باشند و با به راه انداختن جو منفی علیه این تبعیض ها، مانع سرمایه گذاری های بیشتر در نیشابور شوند. اما آیا این رفتار درستی است؟
 
آیا بزرگان و عقلایی در شهر خوش سابقه نیشابور نیستند که از سر خیرخواهی به کانون های تعصب و نفرت پراکنی در این شهر تلنگری وارد آورند که این ره به ترکستان است و ثمره ای جز تخریب نام و ذهنیت های مثبت قبلی درباره نیشابور و نیشابوریان ندارد؟

 

سبزوار و نیشابور

 

۲۶
خرداد

نویسندگان: یعقوب تابش و فاطمه احمدوند

سبزوار در اواخر دوره قاجاریه به تدریج به شهری تجاری تبدیل می‌شد. این شهر افزون بر اینکه از نظر تجارت خارجی مستقل و بدون واسطه عمل می‌کرد، مازاد تولید شهرهای دیگر را جذب و به خارج صادر می‌کرد.

پنبه یکی از کالاهای اساسی ایران برای صادرات در اواخر عهد قاجار بود. از این رو یکی ازکالاهایی که کشت آن در دشت سبزوار رواج یافته و در نقاط مختلف به‌طور گسترده کشت می‌شد، پنبه بود. کرزن می‌نویسد « اخیرا کار تجارت در آنجا رونق فراوان یافته؛ زیرا مرکز عمده کشت پنبه شده بود.»

تجارت پنبه در سبزوار به اندازه‌ای بود که در سیاحت‌نامه خیالی ابراهیم بیک هم به آن اشاره است. سیاح محلاتی سبزوار را محل تجارت و عبور و مرور «قوافل به سمت ترکستان و عشق‌آباد و راه‌آهن ترکستان روسیه» می‌داند.

تجارت خارجی سبزوار منحصر به پنبه نبود، بلکه صادرات «پشم، ابریشم، میوه‌های خشک که از فرآورده‌های باغی ناحیه سبزوار و نواحی پیرامون به دست می‌آمد و واردات اجناسی همچون قند و چیت از اقلام تجاری خارجی به شمار می‌رفتند.

در سال ۱۸۹۸م، سال دوم سلطنت مظفرالدین شاه، نزدیک به سی ارمنی تبعه روس که هر یک نماینده شرکتی در روسیه بودند در سبزوار مشغول فعالیت بودند. میزان مبادله تجاری سبزوار از این طریق پانصدهزار تومان، معادل صد هزار پوند، در سال بود درآمدی که دولت از این ناحیه به‌طور سالانه انتظار داشت، عبارت بود از ۳۳۰۰۰تومان نقدی و ۴۰۰۰خروار غله.

نواحی پیرامون و شهرهای همسایه، سبزوار را محل مناسبی برای فروش پنبه و اقلام تجاری دیگر می‌دانستند. به‌عنوان مثال در سال ۱۸۷۷م یکی از بزرگان نیشابور برای وصول وجه پنبه خود به سبزوار آمده بود.

 

منبع: دنیای اقتصاد

 

تجارت سبزوار

 

۰۵
اسفند

چندی قبل یادداشتی در رسانه های محلی نیشابور منتشر شد که نویسنده اش فردی به نام «مهندس سید امیر میرسجادی کارشناس ارشد معماری و مدیریت شهری» معرفی شده بود. با دیدن این عناوین مهندس و کارشناس ارشد فلان و بهمان، تصور کردیم بالاخره در انبوه مطالب متعصبانه و بی پایه و اساسی که بر گرفته از روحیه پان نیشابوریسم در رسانه های نیشابور منتشر می شود، بالاخره به یک مطلب علمی و کارشناسانه مناسب رسیده ایم.

اما مطالعه متن مقاله متاسفانه دوباره ثابت کرد که تفکر غیرعلمی و برخاسته از تعصبات کور بومی تا چه حد در ذهن و اندیشه برخی مردم نیشابور ریشه دوانیده و آنان را از مسیر آزادگی و انصاف دور کرده و به بیراهه های خشم و کینه توزی و عقده و حسادت ورزی نسبت به دیگران کشانیده است.

در ادامه قصد داریم به نیت روشنگری اذهان عمومی و ثبت در تاریخ با انتشار متن کامل یادداشت سرشار از بُخل و حسادت و خالی از منطق سید امیر میرسجادی، به نقد برخی از فاحش ترین اشتباهاتی بپردازیم که نشان دهنده ابتذال اندیشه و عوامانگی نگاه نویسنده ای است که با ردیف کردن عناوینی چون مهندس و کارشناس ارشد معماری و مدیریت شهری، در ابتدای متن سعی کرده برای خود آبرو و اعتباری دست و پا کند، اما با متن نوشته اش در واقع نه تنها آبروی خود را برده بلکه موجب وهن و تحقیر آن تعداد اندک از نیشابوریان فرهیخته ای نیز شده است که هنوز در تلاشند که وسعت دید و نگاه جهان شمول خیام را در منش رفتاری و گفتاری خود حفظ کنند.

در ادامه و پس از انتشار متن آبدوغ خیاری جناب مستطاب (مثلا مهندس) امیر میرسجادی، در 5 محور زیر به نقد افاضات ایشان می پردازیم:

 

ادعای متوهمانه درباره توانمندی ها و آتیه خاص نیشابور!

ادعای پوچ کلانشهری نیشابور!

بزرگنمایی در زمینه استعدادهای گردشگری!

زیرسایه مشهد و سبزوار بودن تهدید یا فرصت برای نیشابور؟

ادعای خنده آور از خودگذشتگی نیشابور برای شهرهای همسایه!

 

 

 

 

 

هر چند نوشته مبتذل فوق در نظر اهل اندیشه و خرد هیچ نیازی به نقد و بررسی ندارد و همه ایرادات اساسی چنین طرز فکر و چنین قلم فرسایی های جاهلانه ای، به وضوح مشخص است، اما صرفا جهت روشنگری و انجام وظیفه ثبت در صفحات تاریخ خراسان به این چند نکته زیر اشاره می شود:

 

ادعای متوهمانه درباره توانمندی ها و آتیه خاص نیشابور!

در اینکه هر منطقه ای استعدادهای خاص خود را دارد و مردم هر شهری حق دارند برای رشد و ارتقاء دیار خود بکوشند شکی نیست. اشکالی هم ندارد. ایراد از وقتی به وجود می آید که مردم یک شهر بدون داشتن دلایل منطقی و کاربردی، برای خود حق بیشتری نسبت به سایر مناطق قائل شوند و نسبت به امکانات و امتیازات فراهم آمده در دیگر شهرها، حسادت و کینه ورزی نشان دهند و اعتراض داشته باشند. نظیر آنچه در نیشابور اتفاق افتاده است. اینجاست که باید پرسید، نیشابور چه توانمندی خاصی دارد و منتظر کدام آتیه است که بقیه شهرهای خراسان شایسته آن نیستند؟ نیشابور به عنوان شهری زیر سایه کلانشهر مشهد شناخته می شود که فقط با سرریز امکانات صنعتی و جمعیتی مشهد، توانسته مانند یک متغیر وابسته رشدی کاریکاتوری (رشد صنعتی بالا و رشد دانشگاهی و بهداشتی و درمانی و فرهنگی و مواصلاتی پایین  داشته باشد) و این توانمندی خاصی محسوب نمی شود. همه کلانشهرهای مهم در تمام کشورهای جهان اطرافشان چند شهر اقماری کوچکتر دارند که آن شهرهای اقماری از سرریز امکانات شهر مادر بهره مند می شوند. غیر از امتیاز همجواری با مشهد، نیشابوری که نه دانشگاه درست و حسابی در سطح دانشگاه های مشهد و سبزوار دارد و نه فرودگاه دارد، نه از شریان های اصلی ارتباطی برخوردار است و نه مقبولیت و مرکزیتی بین سایر شهرستان های اطراف دارد، دیگر چه امتیاز و توانمندی خاصی دارد و چه آتیه خاصی می شود برای آن متصور شد؟ مثلا تفاوت نیشابور با شهرهای پراستعداد دیگری نظیر کاشمر و تربت حیدریه و قوچان و رشتخوار و زبرخان و جوین و... چیست که بعضی نیشابوریان انتظار دارند دولت در نیشابور با این فاصله کم تا مشهد و سبزوار فرودگاه بسازد و مثلا در کاشمر یا قوچان یا تربت حیدریه نسازد؟ اگر قرار به فرودگاه سازی توسط دولت باشد، عدالت حکم می کند ابتدا در کاشمر و قوچان و تربت حیدریه فرودگاه ساخته شود و بعد در نیشابور.

 

 

ادعای پوچ کلانشهری نیشابور!

دومین کلانشهر خراسان بزرگ؟ بر چه مبنایی نویسنده نیشابوری ادعا کرده که شهر خودش کلانشهر است؟ در حالیکه اصلا نیشابور هیچیک از ویژگی های کلانشهری را ندارد. عبارت کلانشهر تعریف مشخصی دارد. براساس تعریف بین المللی کلانشهر که توسط سازمان ملل متحد ارائه شده، شهری که بیشتر از چهار میلیون نفر جمعیت داشته باشد کلانشهر است. اما در ایران به شهرهایی که بالای یک میلیون نفر جمعیت داشته باشند کلانشهر گفته می شود. جمعیت شهر نیشابور بر اساس آخرین سرشماری رسمی و معتبر صورت گرفته در سال 95 تعداد 264 هزارنفر برآورد شد و با کل بخش ها و روستاهای اطراف آن 448 هزار نفر بود. یعنی جمعیت نیشابور با کمک گرفتن از توان همه دهات ها و آبادی های دور و نزدیکش هم حتی به 500 هزارنفر نمی رسد. یعنی حتی نصف تعریف رایج در ایران برای کلانشهر ها هم شامل حال نیشابور نمی شود چه رسد به تعاریف بین المللی کلانشهر. تازه بعد از جدایی و ارتقاء بخش زبرخان به شهرستانی مستقل در سال 99، جمعیت نیشابور افت شدیدی پیدا کرد. بنابراین این هم یک ادعای اشتباه و غیرعلمی دیگر است که البته از سوی بعضی نیشابوریان بیان می شود و فقط خودشان باور می کنند و خودشان هم احساسی می شوند و برای خودشان دست می زنند و جیغ و هورا می کشند. وگرنه در کل شمال شرق ایران به جز مشهد هیچ کلانشهر دیگری نه بر اساس تعریف های علمی جهانی و نه بر اساس تعریف های قابل قبول در ایران وجود ندارد.

اینکه نیشابور شهری است که هر سال تعدادی مسافر و گردشگر به آن جذب می شوند دلیل قانع کننده ای برای خرج گذاشتن روی دست دولت ها جهت ساخت فرودگاه نیست. مگر بقیه شهرهای زیبا و با عظمت تاریخی و فرهنگی خراسان گردشگر ندارند؟  تازه نیشابور این شانس را دارد که به فرودگاه بین المللی مشهد نزدیک است، شهرهای دورتر مانند کاشمر و قوچان و ... پس چه بگویند؟

 

بزرگنمایی در زمینه استعدادهای گردشگری!

نویسنده  ادعا کرده، هر هفته صدها مسافر از نیشابور به فرودگاه مشهد و سبزوار می روند؟ این یک ادعای گزاف است. زیرا اصلا نیشابور با جمعیت 264هزارنفر چنین پتانسیلی ندارد که هر هفته صدها مسافر از این شهر به فرودگاه های اطراف بروند. اگر نیشابوریان عزیز مسافران شهرها و روستاهای اطراف را هم جزء آمار خود حساب می کنند که این جزء همان توهمات همیشگی شان است و ما فریب این آمارسازی های عاریه ای را نمی خوریم. ولی در واقع مسافران شهرها و روستاهای اطراف نیازی به فرودگاه نیشابور ندارند چون بعضی هایشان مانند مردم شهرستان زبرخان بسیار به فرودگاه مشهد نزدیکند (نزدیک تر از خود نیشابور به مشهد) و بعضی هایشان مانند مردم بخش سرولایت با نزدیک بودن به سبزوار و داشتن راه های ارتباطی مناسب و موثر از فرودگاه سبزوار استفاده می کنند و بنابراین نیازی به ایجاد یک فرودگاه دیگر با این همه هزینه در شهر کم جمعیت و کم پتانسیل نیشابور نیست.

 

زیرسایه مشهد و سبزوار بودن تهدید یا فرصت برای نیشابور؟

نزدیک بودن و در واقع زیر سایه مشهد و سبزوار بودن یک واقعیت غیرقابل انکار است که اتفاقا برای نیشابور مزایای زیادی هم داشته است. از جمله سرریز امکانات صنعتی مشهد که به سمت نیشابور آمده یا استفاده جوانان نیشابوری از دانشگاه های معتبر و با سابقه دولتی سبزوار که در ردیف دانشگاه های محور و جامع کشور محسوب می شوند. حالا درباره فرودگاه هم در واقع این نزدیکی به مشهد و سبزوار برای نیشابوریان فرصتی مغتنم است که در فاصله 100 کیلومتری از شرق و غرب خود به دو فرودگاه فعال در شمال شرق ایران دسترسی دارند. اما نیشابوریان چون در ذهنشان توهمات ابرشهری و پیدا کردن امتیاز و مرکزیت بین شهرهای اطراف را دنبال می کنند، می خواهند حتما با خرج گذاشتن روی دست دولت، میلیاردها دلار هزینه کشور را صرف پروژه ای کنند که نه تنها اهمیت و ضرورت ملی ندارد، بلکه حتی در مقیاس محلی هم چندان به کار نمی آید. در واقع وقتی مشهد و گناباد و سبزوار و سرخس همین حالا فرودگاه دارند و کاشمر و تربت حیدریه نیز در حال ساخت فرودگاهند، ساخت فرودگاه نیشابور فقط می تواند عامل برتری و فخرفروشی این شهر نسبت به دهات های انجیدن و بلقشه و کارجیج باشد.

 

ادعای خنده آور از خودگذشتگی نیشابور برای شهرهای همسایه!

ادعای از خودگذشتگی نسبت به شهرهای همسایه. اما در واقع نیشابوری ها کدام از خودگذشتگی را نسبت به شهرهای همسایه انجام داده اند؟ مگر اینکه سبزوار و کاشمر و جوین و تربت حیدریه و ... با تلاش و همت مردم و مسوولان خود و با کمک استعدادهای ذاتیشان پیشرفت هایی در زمینه های مختلف داشته اند، چه ربطی به نیشابور داشته که اینقدر به مردمان بخیل این شهر فشار آورده؟ آیا باید پیشرفت های سایر شهرهای خراسان با اجازه و هماهنگی نیشابوریان می بوده است؟ نیشابور سر پیاز است یا ته پیاز که مثلا یک کاشمری یا سبزواری بخواهد برای ایجاد دانشگاه و فرودگاه و راه آهن و منطقه ویژه اقتصادی در شهر خودش از نیشابور کسب اجازه کند؟ مگر وقتی سرریز امکانات صنعتی مشهد مثل کارخانه نخ خسروی یا دیگر صنایع متعلق به مشهد و کل استان خراسان به نیشابور می رفت، نیشابوری ها گفتند برای اشتغالزایی متوازن در همه مناطق و رفع بیکاری در دیگر شهرستان های استان، مثلا این امتیاز به سبزوار یا جوین و جغتای یا کاشمر و کوهسرخ و بردسکن برود؟

جناب مهندس مستطاب سید امیر میرسجادی در بخش پایانی مطلب خود سعی کرده لحنی حماسی تر به دردنامه اش بدهد و هشتگ سئوالی را بدین شرح مطرح کرده است: #تاریخ_در_انتظار_پاسخ_امروز_ما

اما باید به این دوست دردمند گفت؛ خیالتان راحت باشد، جوش تاریخ را نزنید. تاریخ در انتظار هیچ پاسخی از سوی شما نیست. تاریخ سئوال نمی کند، می نویسد. همین الان هم مشغول ثبت همین رفتارهای زشت و تهاجمی و جنگ جویانه شماست. پس به نفع خودتان است برای اینکه بیشتر از این چهره شهری را که زمانی بستر پرورش خیام و عطار بود را بیشتر از این تخریب نکنید، جنگ و دعوای دائمی با شهرهای همسایه را کنار بگذارید و توسعه شهر و دیار خودتان را بدون دست درازی و کینه ورزی نسبت به بقیه مناطق و بر اساس آمایش منطقی و مناسب شهر و دیار خودتان پی بگیرید.

 

 

۱۶
بهمن

▫️در مطلبی که به تازگی  توسط رسانه های توطئه ساز و تفرقه برانگیز نیشابور منتشر شده با ادامه موج سواری بر رفتار اخیر عنابستانی نماینده مردم غرب خراسان رضوی و اشاره به بعضی نطق های او در مجلس، مطالبی تحریک آمیز نسبت به ارتقاء شهرستان های جوین و جغتای و خوشاب و داورزن بیان شده است.

◾️در بخشی از مطلب سخیفی که در این زمینه توسط کانال تلگرامی نیشابور فردا منتشر شده و سپس توسط سایر کانال های خبری کانون خشم و تعصب در نیشابور بازنشر یافته است، درباره عنابستانی گفته شده است: «منشاء بسیاری از ارتقاهای تبعیض‌آمیز در منطقه غرب خرسان رضوی به زمان دولت محمود احمدی‌نژاد بر می‌گردد. و او [عنابستانی] از یاران نزدیک احمدی‌نژاد بود. »
و بعد در چند سطر پایین تر از همین مطلب سخیف، این ارتقاء ها دارای «عوارضی شوم» عنوان شده است!

▫️حالا باید از این رسانه های کینه توز و متخاصم در نیشابور پرسید دقیقا منظور شما از ارتقاءهای تبعیض آمیز  غرب خراسان در دوره احمدی نژاد چیست؟ مگر غیر از این است که شهرستان های جوین و جغتای در سال 87 با آن همه شایستگی ها که داشتند بالاخره بعد از چند دهه تلاش همه مردم و مسوولان سبزوار بزرگ توانستند به شهرستان های مستقلی ارتقاء یابند؟ مگر شهرستان شدن خوشاب و داورزن چه آسیبی به منطقه نیشابور وارده آورده است که از عوارض شوم ارتقاء های تبعیض آمیز سخن می گویید؟ اینکه شما به خاطر اختلافات داخلی خودتان نتوانستید بخش های بزرگ و پر جمعیت زبرخان را تا سال 99 شهرستان کنید گناه مردم سبزوار بزرگ نیست.

◾️این مطالب نشان می دهد که برخی از نیشابوریان متعصب که به فضای رسانه ای نیشابور چیره شده اند، از طرفی به خاطر نیاز به امکانات جمعیتی و جغرافیایی موجود در شهرستان های غرب خراسان رضوی، سعی می کنند با انتشار بعضی مطالب به ظاهر دوستانه و در واقع مزورانه خود را با مردم این مناطق دوست و نزدیک نشان دهند، از طرفی دیگر در سایر مطالبشان ناخودآگاه و به خواست خدا نیت های  ناصوابشان رو می شود و  معلوم می شود که نگاهشان به شهرستان های غرب خراسان رضوی کاملا نگاه ابزاری است و به معنای واقعی هیچ قرابت و هیچ حُسن نیتی نسبت به مردم این شهرستان ها ندارند. 

▫️وگرنه زمانی که مثلا 4 روستای مرزی از شهرستان فیروزه جدا و به بخش خوشاب اضافه شد تا حدنصاب جمعیتی شهرستان شدن این بخش مستعد سبزوار بزرگ فراهم بیاید، نیشابوریان نباید آنقدر در رسانه های محلی شان این جابه جایی 4 رستا را به مسئله ای حیثیتی تبدیل می کردند طوری که انگار بخشی از خاک ایران به کشوری به بیگانه فروخته شده یا مشتی از خاک اسلام به دست کفار افتاده است. حال آنکه شهرستان خوشاب نیز شهرستانی شیعه، مسلمان، در داخل خاک ایران و خراسان رضوی است و اصولا نباید جابه جایی 4 روستا بین فیروزه و خوشاب به چنان مطالب حیثیتی و  تنفربرانگیزی در رسانه های نیشابور منجر می شد. مطالبی که خبر از شدت عداوت و کینه نیشابوری آن مردمان نامهربان داشت.

◾️همه این ها نشان می دهد بعضی از نیشابوری ها که متاسفانه بر رسانه های این شهرستان نیز سلطه پیدا کرده اند، اصلا خیرخواه و دوستدار واقعی مردم شهرستان های غرب خراسان رضوی نیستند آن ها فقط دغدغه استان شدن شهر خود را دارند و چون برای استان شدن در زیر سایه کلانشهر مشهد در یک فاصله بسیار نزدیک که  عملا امکان ایجاد استان تازه ای را به نیشابور به عنوان یک شهر اقماری نمی دهد و از طرفی دیگر به خاطر محاصره شدن نیشابور در  بین شهرهای قدرتمندی نظیر تربت حیدریه، سبزوار و کاشمر و نداشتن هیچ مرز جغرافیایی با نواحی بیرونی استان، امکان استان شدن این شهرستان پرادعا اما کم توان به هیچ عنوان  فراهم نیست، نیشابوریان گاهی تصمیم می گیرند با انتشار مطالب مزورانه ای در رسانه هایشان خود را با شهرستان های غرب خراسان رضوی که هم جمعیت بالایی دارند و هم به سمت مرزهای بیرونی استان کشیده می شوند، نزدیک و همسو نشان دهند، اما کار خداست که ناگهان با انتشار چنین مطالبی دستشان رو می شود و معلوم می گردد در دل چقدر نسبت به همه مردم غرب خراسان کینه و تنفر دارند. اینجور مواقع است که باید گفت دم خروستان را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را؟ 

▫️عزیزان نیشابوری بهتر است، بیخودی زحمت نکشید مثل روز روشن است که شما نه دلسوز مردم غرب خراسانید و نه جایی در غرب خراسان دارید. مگر به  عنوان یک شهر اقماری زیرسایه کلانشهر مشهد بودنتان چه اشکالی دارد که اینقدر تمایل دارید خود را به ما مردم غرب خراسان نزدیک کنید؟ مگر از صدقه سر همین شهر اقماری مشهد بودنتان نیست که اینهمه امکانات صنعتی را به طور ناعادلانه جذب کرده اید در حالیکه بقیه مناطق دورتر اما بسیار پراستعدادتر استان از دریافت چنین بودجه ها و امکاناتی محروم باقی مانده اند؟

 

 

۳۰
آذر

از آنجایی که استان پهناور خراسان رضوی با 33 شهرستان و جمعیت بیش از 6 میلیون نفری، به شدت نیازمند تقسیم شدن به چند استان است تا همه شهرستان های این استان بتوانند مدیریت عادلانه ای را تجربه کنند و امکانات مالی و معنوی به صورت متوازنی در همه استان توزیع شود، با در نظر گرفتن همه شرایط اعم از پتانسیل ها و همچنین نیازمندی های موجود به نظر می رسد منطقه غرب این استان به مرکزیت کهن شهر سبزوار از بیشترین اولویت نسبت به سایر مناطق برخوردار است. بنابراین اگر قرار باشد فقط یک استان در منطقه شمال شرق کشور ایجاد شود، یقیناً آن استانی نخواهد بود جز استانخراسان غربی به مرکزیت سبزوار.

هیچیک از شهرستان های دیگر که در این منطقه ادعای مرکزیت استان را دارند، به لحاظ ظرفیت های موجود و نیز به لحاظ نیازمندی های واقعی که احساس می شود، شایسته تر از منطقه سبزوار نیستند. خصوصا شهر نیشابور که اگرچه از جمعیت و برخی امکانات صنعتی قابل توجهی برخوردار است اما به واسطه نزدیکی بیش از حد به مشهد مرکز فعلی خراسان رضوی و نیز به دلیل عدم برخورداری از زیرساخت های مناسب حمل و نقل از جمله عدم فرودگاه به عنوان پل ضروری ارتباط هوایی در دنیای امروز با دیگر مناطق کشور و جهان، عدم برخورداری از دانشگاه های جامع و مادر در منطقه، نداشتن مرز مشترک با هیچ منطقه دیگری در خارج از استان خراسان رضوی و نداشتن شهرهای اقماری کافی برای حمایت و همراهی با نیشابور در استان جدید، وجود آلودگی های صنعتی به خاطر سرریز صنایع کلانشهر مشهد در این شهر و  ... همه دلایلی است که نیشابور را قطعا در اولویت های بعدی استان شدن نسبت به سبزوار و تربت حیدریه و کاشمر قرار می دهد.

بنابراین با توجه به اولویت بالای سبزوار برای تشکیل استانی جدید در شمال شرق ایران، صاحبنظران مختلف نقشه های گوناگونی را برای محدوده این استان آینده کشور پیشنهاد می دهند. اکنون یکی از جدیدترین نقشه های پیشنهاد شده را که در پایگاه خبری عصر سبزوار منتشر شده را در این صفحه مشاهده می کنید. 

در این نقشه پیشنهادی به وضوح مشخص است که موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک سبزوار به خوبی این شهر را در مرکز منطقه ای غرب خراسان قرار داده که علاوه بر دسترسی مناسب همه شهرهای اطراف به آن، تشکیل این استان جدید به منزله دیوار دفاعی قوی و خوبی در مقابل کویر مرکزی ایران خواهد بود که با توسعه و پیشرفتی که در شهرها و روستاهای تابعه به وجود می آورد از پیشروی کویر جلوگیری خواهد کرد.

برای استان خراسان غربی نام های دیگری نظیر سربداران و بیهق نیز پیشنهاد شده است.

 

استان خراسان غربی

 

۳۰
آذر

اگرچه فضای رسانه های محلی شهرستان نیشابور اکثراً پر از مطالب متعصبانه بومی با درونمایه رقابت های کورکورانه با دیگر شهرها و مناطق همجوار خصوصا تقلید از شهرستان سبزوار است، اما در  این بین بعضی نویسندگان آزاد اندیش و خوش فکر نیز هستند که گرفتار این تعصبات بومی نشده و در مطالب خود به روشنگری و آگاهی بخشی می پردازند.

یکی از این نمونه ها، مطلبی است که مدتی قبل و پس از انتشار خبر پر ابهام موافقت با ساخت فرودگاه در نیشابور، توسط پایگاه خبری عطار نیوز منتشر شده است. مطلبی که به خوبی و بدون گرفتار شدن در حب و بغض های شخصی و شهری، ابهامات و معایب چنین پروژه غیرمنطقی و بدون توجیه اقتصادی کافی را بیان کرده است.

اتفاقا چند ماه پس از انتشار این مطلب عطارنیوز، می بینیم که وعده های نمایشی مسوولان نیشابوری درباره فرودگاه هنوز به سرانجامی نرسیده و کوچکترین قدم اجرایی هم برداشته نشده است. این ها همه نشان از این دارد که فرودگاه خواستن فقط از سر رقابت و چشم و همچشمی با دیگر شهرهای کشور، مانند بار کجی است که به منزل نمی رسد. 

در ادامه بخش های مهم مطلب پایگاه خبری عطارنیوز را منتشر می کنیم:

 

فرودگاه نیشابور و ابهامات بی‌شمار
به گزارش عطار نیوز، طی سه روز گذشته خبری مسرت‌بخش فضای شهرستان نیشابور را در برگرفته است. خبر امضای تفاهم‌نامه ساخت فرودگاه در جنوب نیشابور خبری بود که مردم نیشابور را شوکه و خوشحال کرد.

اما بعد از چند روز از انتشار این خبر به نظر ضروری است که ابعاد این پروژه موردبررسی قرار گیرد.

ایرادات این طرح شاید اساسی‌تر از مزیت‌های آن باشد.

نکته اول ممنوعیت ساخت فرودگاه در فاصله ۱۰۰ مایلی فرودگاه دیگر است که طبق مصوبه هیئت‌وزیران ابلاغ‌شده است و بنابراین صدور مجوز ساخت فرودگاه باید علاوه بر شرکت فرودگاه‌ها مصوبه هیئت‌وزیران را نیز داشته باشد.

نکته دوم ضرر ده بودن فرودگاه‌های در این سطح برای شرکت فرودگاه‌ها است به‌نحوی‌که بعضی از فرودگاه‌های کشور که روزانه چندین پرواز دارند هم‌اکنون زیان ده هستند و نتیجتاً ساخت این فرودگاه بار اضافی بر دوش دولت خواهد گذاشت.

نکته سوم، پیمانکار این پروژه است که تاکنون هیچ اطلاعاتی از آن به‌صورت کامل منتشرنشده است، یکی از ضرورت‌های این بحث موردقبول بودن پیمانکار است که امیدواریم پیمانکار ویژگی‌های موردنظر را داشته باشد.

نکته چهارم بودجه ساخت فرودگاه است که قرار بر تأمین از محل بخش خصوصی است. در خبر احداث این فرودگاه بودجه اولیه ساخت را ۱۴۰ میلیارد تومان برآورد کرده است اما با بررسی خبرنگار عطار نیوز از کارشناسان عرصه هوانوردی این عدد برای ساخت یک فرودگاه حداقلی شاید طنزی تلخ بیشتر نباشد.

بر اساس اظهارات یکی از کارشناسان عرصه هوانوردی برای ساخت فرودگاهی در حد فرودگاه سبزوار، هم‌اکنون بالغ‌بر ۵۰۰ میلیارد تومان پول نقد لازم است، هر چند باید این مبلغ را خارج از تورم در نظر گرفت که روزانه چه مقدار به این عدد افزوده می‌شود.

برای ساخت یک فرودگاه ساخت یک باند پرواز حداقل ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه در بر خواهد داشت، علاوه بر ساخت ترمینال نیز همین حدود هزینه خواهد داشت.

علاوه بر این‌ها ساخت دیوار دور زمینی به این ابعاد خودش به‌اندازه نصف باند فرودگاه هزینه خواهد داشت، بر اساس بررسی‌های صورت گرفته هزینه‌های تأسیسات، ساخت ساختمان‌های برج مراقبت، آتش‌نشانی، پلیس، حفاظت پرواز، ایمنی زمینی، سوخت‌گیری، محوطه، فضای سبز، جدول کاری و… بالغ‌بر ۱۰۰ میلیارد هزینه خواهد داشت و علاوه بر این‌ها تجهیزات فرودگاهی با توجه به تحریم‌ها نیز عددی بالغ‌بر ۲۰۰ میلیارد هزینه نیاز خواهد داشت.

برای مثل هر دستگاه خودرو ایمنی زمینی در بی‌کیفیت‌ترین حالت بالغ‌بر یک میلیارد تومان قیمت دارد و برای یک فرودگاه کوچک حداقل پنج خودرو نیاز است.

همچنین با بررسی‌های صورت گرفته یک فرودگاه متوسط سالانه بالغ‌بر یک میلیارد هزینه نگهداری عادی و دو و نیم میلیارد تومان هزینه پرسنل خواهد داشت.

اما در کنار همه این‌ها شاید عدم شفافیت در دعوت از خبرنگاران و امضای این تفاهم‌نامه در اتاق‌های بسته و بیان توجیه‌های کلی و عدم پاسخ به سؤال متخصصین، تبلیغاتی بودن این خبر را در حالی که در نزدیکی انتخابات هستیم صدچندان می‌کند.

 

مرجع: عطارنیوز

 

 

 

۳۱
مرداد

چندین سال قبل عدم وجود واحدها و فعالیت های صنعتی عمده در سبزوار یکی از ضعف های مهمی بود که مردم این شهر خصوصا جوانان جویای کار احساس می کردند. حتی شاید تا 15 سال قبل این جمله ورد زبان بسیاری از همشهریان سبزواری شده بود که اگر در مسیر جاده ای بین شاهرود تا نیشابور دو شهر مهم صنعتی در استان های سمنان و خراسان رضوی حرکت کنی و از کنار سبزوار بگذری، در مقایسه با انبوه صنایع مستقر شده در اطراف شاهرود و نیشابور، حتی یک دودکش فعال یا چراغی روشن که از وجود کارخانه ای صنعتی در اطراف سبزوار به عنوان بزرگترین شهر نیمه غربی استان خراسان رضوی خبر بدهد، مشاهده نمی شود و اگر دودی هم به چشم بخورد، نهایتاً از وجود چند کوره آجرپزی است. البته این جمله اغراق آمیز بود، زیرا همان زمان صنایع مهمی نظیر شرکت کابل خودرو یا بعضی واحدهای صنعتی کوچک در اطراف سبزوار وجود داشت، با اینحال آنقدر صنعت خصوصا صنایع مادر و اشتغال زا در این شهر اندک بود، که به راحتی می شد از آن موارد معدود چشم پوشی کرد. اکنون نیز  اگرچه نسبت به ظرفیت ها و نیازمندی های موجود هنوز سبزوار جایگاه مطلوب خود را در صنعت پیدا نکرده است، اما بی انصافی است اگر پیشرفت های صورت گرفته را نیز نادیده بگیریم.

امروز به راحتی می توان در فاصله 15 کیلومتری غرب سبزوار در دو سوی شمالی و جنوبی جاده بین المللی تهران – مشهد ساختمان ها و سوله های بزرگ صنعتی متعددی را با سقف های رنگارنگ آبی، نارنجی، قرمز، سفید و ... را در قالب دو شهرک صنعتی شماره 1 و 2 و نیز صنایع دیگری خارج از محدوده و در مجاورت این شهرک ها مشاهده کرد که در دل آن ها مردان و زنانی سختکوش با خودباوری و تلاش خود ضمن به گردش درآوردن چرخ اقتصاد این شهر و کمک به رونق و جهش تولید در کشور ، روزی حلالشان را از مسیر یک فعالیت مفید و مولد صنعتی تأمین می کنند. / اسرارنامه 

 

لازم به توضیح است که با توجه به تعداد کارخانه ها و شهرک های صنعتی شکل گرفته در سبزوار طی یکی دو دهه اخیر به نظر می رسد اکنون می توان به جرأت گفت: سبزوار قطب صنعتی شمال شرق ایران است. خصوصا با در نظر گرفتن این نکته که شهرستان نیشابور که از قطب های مهم صنعتی در خراسان رضوی محسوب می شود، بعد از شهرستان شدن بخش زبرخان، یکی از شهرک های مهم صنعتی خود به نام شهرک صنعتی خیام و بسیاری از صنایع و واحدهای صنعتی اش را که در بخش زبرخان مستقر بودند، از دست داده است و لذا فاصله اکنون با رشد واحدهای صنعتی سبزوار و کاهش واحدهای صنعتی نیشابور فاصله بین این دو شهر بسیار با یکدیگر کم شده است.

 

 

 

۳۱
مرداد

پایگاه خبری عصر سبزوار نوشته است:

 

خوشحالی رسانه شهر بدون فرودگاهِ همجوار از کاهش پروازهای فرودگاه سبزوار/ نکاتی برای تنویر افکار عمومی

اصولاً در ساخت یک فرودگاه، موقعیت جغرافیایی محل احداث آن، مهمترین اولویت است که نبایستی به شهرهای اطراف مسافت بسیار کم یا بسیار زیادی داشته باشد. دولت حتی در شهرهای بسیار کم جمعیت تر از شهرهای سبزوار و نیشابور، مانند کلاله گلستان، سراوان سیستان و بلوچستان، طبس خراسان جنوبی و گناباد خراسان رضوی، به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص آنها، فرودگاه ساخته شده یا در دست ساخت دارد.

فرودگاه سبزوار از معدود فرودگاههای ایران بوده که با سرمایه مردم منطقه ساخته و سپس تحویل دولت داده شده است و نباید توقع داشت که میان دو شهر سبزوار و نیشابور ساخته شود چرا که در آن صورت، فرودگاه از هر شهر حداقل ۵۰ کیلومتر فاصله می داشت و استقبال خوبی از آن نمی شد‌.

کاهش پروازهای فرودگاه سبزوار، نتیجه غفلت و عدم پیگیری مسئولین منطقه است و نه عدم استقبال مردم ۱۰ شهرستان غرب خراسان با حدود ۱ میلیون جمعیت از پروازها؛ به مراجعه به سایتهای بلیط فروشی، متوجه خواهید شد همین ۳ پرواز در هفته در مسیر تهران - سبزوار - تهران، غالباً با ظرفیت کامل پرواز می کند و حتی با کمبود صندلی مواجه است‌ و این رغبت مردم منطقه به سفر با هواپیما را نشان می دهد.

کاهش پروازها در اکثر فرودگاههای کشور به دلیل شیوع ویروس کرونا و همچنین کمبود و فرسودگی ناوگان هوایی وجود دارد و هم اکنون نیز با وجود کاهش پروازهای فرودگاه سبزوار از ۷ به ۳ پرواز، باز هم این فرودگاه، عملکرد بهتری از ۲۰ فرودگاه از حدود ۵۰ فعال کشور از جمله برخی فرودگاههای مراکز استانها همچون بجنورد، سمنان، اراک، کرج، زنجان، همدان، یاسوج، شهرکرد و سنندج داشته و از ۲ شهر مرکز استان قم و قزوین که فرودگاه فعال مسافری ندارند نیز چندین پلّه جلوتر است‌.

در انتها از مسئولین منطقه مجدانه تقاضای پیگیری برای افزایش پروازها، اجرای طرحهای توسعه ای همچون توسعه ترمینال و گسترش و مقاوم سازی باند و رونق فرودگاه سبزوار را داریم و برای هموطنان عزیز نیشابوری در ساخت فرودگاه آرزوی موفقیت داریم؛ اما به دلیل محصوریت این شهر در منطقه ای کوهستانی، آینده روشنی برای ساخت فرودگاه در دیار متصوّر نیستیم. همچون فرودگاه بجنورد که به دلیل اوضاع نامناسب آب و هوایی، بیشتر مواقع با لغو یا تاخیر پروازها مواجه است. / عصر سبزوار

 

لازم به توضیح است که نیشابوریان به دلیل عدم برخورداری شهر خودشان از فرودگاه، سالهاست که نسبت به فرودگاه سبزوار حسادت می ورزند و متاسفانه در نگاهی حقیرانه، دوست دارند که فرودگاه شهر سبزوار رو به رکود و تعطیلی برود. این درحالیست که اگر نیشابوریان طرز فکر درستی می داشتند و به جای عده ای از افراد کوتاه فکر با تعصبات کور محلی، توسط افرادی فرهیخته و آگاه مدیریت می شدند، می فهمیدند که اتفاقا حالا که شهر خودشان فاقد فرودگاه است، وجود فرودگاه فعال در شهر همسایه شان به نفع خودشان هم هست. همانطور که تا کنون بارها و بارها مردم و مسوولان نیشابوری برای رفت و آمدهای خود از فرودگاه سبزوار استفاده کرده اند. اما متاسفانه به نظر می رسد از زمان حمله مغول به نیشابور، کاملا نسل مردم این شهر تغییر کرده و دیگر نه تنها خبری از رویش عطارها و خیام ها نیست، بلکه دائما شاهد مردمانی هستیم که در رسانه های جعلی خود نظیر کانال تلگرامی ای با نام غیرقانونی و تخیلی «استان بینالود» طالب جنگ و دعوا و بدخواهی نسبت به شهرهای همسایه خود از جمله مادرشهر فرهنگی و تمدنی منطقه سبزوار عزیز و بزرگ هستند.

به هرحال خوشبختانه فرودگاه سبزوار در همه این سالها فعالیت خود را به طور مستمر ادامه داده و در ماه های اخیر طبیعتا به خاطر کرونا همه پروازها در همه فرودگاه های کشور کاهش چشمگیری داشته است که ربطی به ضعف عملکرد فرودگاه سبزوار ندارد.

 

 

 

۲۷
تیر

آتشکده آذربرزین مهر یکی از سه آتشکده و عبادتگاه مهم ایران در دوران ساسانیان که منابع تاریخی آن را در سبزوار و نیشابور ذکر کرده اند و همین ذکر نام دو منطقه باعث شده است امروز بین شهرستان هایی که در گستره غرب خراسان رضوی واقع شده اند، اختلاف نظرهایی بر سر تعلق آذربرزین مهر به هریک از این شهرستان ها سر بگیرد.


هر یک مستندات و شواهدی دارند که سعی می کنند نشان دهند جایگاه جغرافیایی آذربرزین مهر که عبادتگاه ویژه کشاورزان ایران در ناحیه ریوند خراسان بوده است، امروز در کدام یک از شهرستان های سبزوار، نیشابور، داورزن و یا حتی شهرهای دیگری که در این رابطه مدعی هستند، قابل جستجو است؟ هرچند در واقع سالهاست که کار از مرحله جستجو گذشته و آتشکده آذربرزین مهر در محدوده روستاهای ریوند و فشتنق شهرستان داورزن (سبزواربزرگ) به شماره 4035 به ثبت آثار ملی نیز رسیده است. اما برخی کنشگران حوزه میراث فرهنگی غرب خراسان همچنان تلاش هایی برای بررسی امکان وجود آذربرزین مهر در برخی نقاط دیگر از جمله شهرستان نیشابور می کنند.

 

معماری ساده تر آذربرزین مهر داورزن متناسب با طبقه کشاورزان


یکی از شبهاتی که عده ای برای رد کردن مکان آذربرزین مهر در منطقه ریوند داورزن مطرح می کنند، ساده تر بودن ساختمان این آتشکده نسبت به دو آتشکده مهم دیگر دوره ساسانیان به نام های آذرگشنسب در آذربایجان ویژه شاهان و آذرفرنبغ در شیراز ویژه روحانیون زردشتی است و می گویند حالا که چهارطاقی خانه دیو در ریوند داورزن معماری ساده تری نسبت به آن دو آتشکده دیگر دارد، بنابراین بعید است که دوشادوش آن ها یکی از سه آتشکده مهم دوره ساسانیان باشد. اما محمد عبدالله زاده ثانی در یکی از پست های اینستاگرامی خود این شبهه را به این شکل پاسخ داده است:

آتشکده ها تقسیم می شده است به آتش خانه، محله ، شهر و بعضا ملی و فراملی که آذربرزین مهر متعلق به طبقه کشاورزان امپراطوری ساسانیان بوده است و پر واضح است که نسبت به آتشکده پادشاهان و روحانیون زردشتی بلحاظ معماری مانند مردمان طبقه کشاورز که عموماً بلحاظ اقتصادی نسبت به آن دو طبقه ضعیف بوده اند، قطعا آتشکده آن ها هم ضعیف بوده لذا اگر به لحاظ معماری آذربرزین مهر ریوند داورزن ضعیف تر است. ممکن است یکی از دلایلش همین باشد که عرض شد.

عموم محققین و پژوهشگران متفق القول محل آذربرزین مهر را در خراسان می دانند. گروهی تأکید بر ریوند نیشابور دارند، گروهی تأکید بر ریوند داورزن سبزوار بزرگ دارند، گروهی در چشمه سبز یا سوز یا کلسب توس می دانند، گروهی در بردسکن، گروهی در آساک قوچان، گروهی در برزنون و ... هر کدام در چهارچوب ویژه خود یعنی متون، ا دبیات، جغرافیا، تاریخ، باستان شناسی، گروهی در متون دینی چون اوستا، گات ها، یشت ها و ... در این مختصر با ریوکرد باستان شناسی عرایضم را ارائه می دهم.

به سال 1356-1357 گروه بررسی شناسایی باستان شناسی خراسان در تنها جائیکه بر اساس متون تاریخی مثل «ایران در زمان ساسانیان» [اثر] کریستین – سن و ... پس از تحقیق و تفحص آذربرزین مهر را شناسایی کردند ریوند داورزن سبزوار بزرگ بود.

با وجود اینکه حدود 100 سال از اقدامات باستان شناسی مثل ثبت آتشکده بازه هور 1309 ثبت مناره یا میل خسروگرد در سال 1310 توسط ارنست هرتسفلد در خراسان می گذرد، هنوز شواهد معماری دال بر آتشکده آذربرزین مهر در دیگر شهرستان های استان خراسان که مدعی هستند شناسایی نشده است و شواهدی که در پست های قبلی آوردم از عمده دلایل تأکید این حقیر بر وجود آذربرزین مهر در ریوند داورزن سبزوار در شمال غرب استان خراسان رضوی است.

به هرحال در زبان هندی به آتشکده آتشگاه می گویند و اینها به چهارطاقی موسوم هستند و بعضا در متون به نام معبد هم آمده است. چهارطاقی ها یا تک و منفرد هستند یعنی صرفا بحاظ معماری یک چهارطاقی است و فاقد الحاقات دیگر است یا اینکه مرکب هستند مانند آذربرزین مهر در ریوند داورزن که تا قبل از کاوش مشترک ایران و لهستان چهارطاقی تک و منفرد بود و بعد از کاوش فضاهایی چون: تالار طواف، پاتاو، مجمر یا آتشدان، پله های ورودی و ... اثبات شد این مکان آتشکده است و چون متون اشاره به جایگاه و پایگاه آذربرزین مهر در داورزن سبزوار بزرگ دارد، با توجه به شواهد و مواد فرهنگی چهارطاقی ریوند را آذربرزین مهر می دانم مگر خلاف آن با توجه به یافته های باستان شناسی ثابت شود. » 

 

 

 

۲۲
ارديبهشت

 

در بخشی از دوران حکومت سربداران و همزمان با روی کار آمدن امیر وجیه الدین مسعود دومین امیر سربداران، قلمرو این حکومت از غرب تا دریای خزر و سمنان، از جنوب تا طبس و نواحی جنوبی خراسان، از شمال تا بخش هایی از خاک ترکمنستان و از شرق تا بخش هایی از خاک افغانستان پیش رفته است.

شهرهای مهم حکومت سربداران در این دوران علاوه بر سبزوار که پایتخت این حکومت بوده است، شامل شهرها و مناطقی نظیر جرجان، مشهد، اسفراین، نیشابور، ترشیز، طبس، سمنان و خبوشان بوده است.

در زیر ماجرای چگونگی اتحاد امیروجیه الدین مسعود دومین رهبر سیاسی و نظامی و شیخ حسن جوری دومین رهبر مذهبی سربداران و فتح نیشابور و بیرون راندن حکومت ارغونشاه از این شهر را به نقل از کتاب «تاریخ جامع ایران» (جلد دهم) می خوانید:

امیر وجیه الدین مسعود پس از در گیری با برادرش عبدالرزاق و کشته شدن وی جانشینش گردید . او مردی شجاع بود و چون به حکومت سربداران رسید ، اندیشید که اساس و سندی باید که قضیه حکومت را استحکام بخشد لذا درصدد برآمد که شیخ حسن جوری را که خلیفۀ شیخ خلیفه بود و مریدان ومعتقدان بسیاری در آن ولایت داشت ، از حبس آزاد کرده ، وی را مقتدای خویش سازد و خود به امور سپاه و لشگر بپردازد . بنابراین با چندین تن از یاران ورزیدۀ خود به حصار یارز رفته و شیخ حسن را ازاد ساخت و شیخ نیز با امیر به سبزوار امد . جماعت مریدان شیخ حسن ، که آنها را شیخیان و دراویش و کولکان هم می خواندند ، به یکباره از گوشه ها بیرون آمدتد و مردم اطراف نیز به آنها گرویدند وچون قوی گشتند ، رو به نیشابور نهاده وآنجا را متصرف شدند . سپاهیان طغاتیمور که در نواحی ابهر در حال جنگ با امیراشرف چوپان بودند ، موفق به دفع آنها نشدند و سربداران درآنجا قدرتمند گردیدند .

در آنزمان محمد بیگ پسر ارغونشاه در مشهد وطوس بود . وی عده ای را به جهت دفع این شورش به آنجا گسیل داشت اما آنها در عرض چند روز شکست خورده و مراجعت نمودند . امیر محمد بیگ پیکی را به نزد شیخ حسن جوری فرستاد با این مضمون که صلاح نیست مردی چون او که زاهد و درویش خدا است درصدد خون وخونریزی برآید و شیخ حسن نیز ماجرای خود از ابتدا تا آنزمان را برایش نوشته و ارسال کرد .

در این مدت امیر وجیه الدین مسعود و شیخ حسن کل نواحی نیشابور و سبزوار را تسخیر نمودند . افراد زیادی مردان سلحشور گرد آنها جمع شدند و ادعای حکومت کرده و ایادی ارغونشاه را از آن منطقه خارج ساختند .

 

منابع چکیده ای از کتاب تاریخ جامع ایران جلد دهم

تحقیق و پژوهش مهدی صبور صادقزاده

 

با نگاهی به وبسایت تقویم و تاریخ صبور

 

لازم به ذکر است قلمرو حکومت سربداران در طول 50 سال دوام این سلسله، به خاطر جنگ هایی که اتفاق می افتاده، دائما متغیر بوده و بخش هایی از آن کم و زیاد می شده است.