برگرفته از مقالهای به قلم یعقوب تابش و فاطمه احمدوند:
در اواخر عصر قاجار بازار سبزوار یکی از دورههای پررونق خود را تجربه کرده است. در آن دوره محل خریدوفروش کالاهایی که در ناحیه سبزوار تولید میشد یا از نواحی دور و نزدیک به سبزوار میرسید، بازار شهر بود. شهر سبزوار بهدلیل قرار داشتن در مسیر تاریخی جاده موسوم به ابریشم، بیشتر در جهت شرقی به غربی توسعه یافته بود تا شمالی به جنوبی. به عبارت دیگر، وسعت بازار در جهت شمال به جنوب با وسعت آن در جهت شرق به غرب قابل مقایسه نبود. مسافرانی که قصد رفتن به مشهد یا تهران را داشتند از میان شهر عبور میکردند و تماس نزدیکی با بازار داشتند و در تمام مسیری که از میان شهر میگذشتند از بازار عبور میکردند. در واقع بازار ساختار اصلی شهر را شکل میداد و ساختار اقتصادی شهر بر آن منطبق بود.
کلنل ییت که در سال ۱۸۹۸م بازار سبزوار را دیده است درباره آن مینویسد: «سبزوار دارای بازاری است تقریبا به طول نیممایل در وسط شهر که از این دروازه تا دروازه دیگر کشیده شده است دکانهای موجود در این بازار آجری و سقف آنها گنبدی شکل بود. میگفتند این بازار کلا دارای ۷۵۰ مغازه است.»
سیاح محلاتی و عینالسلطنه نیز بازار سبزوار را آباد و طولانی با دکانهایی بسیار وصف میکنند.
اظهارات مجدالاسلام کرمانی شکل طولی بازار سبزوار را تایید میکند: «در بازار از چاپارخانه که سوار شویم بایستی طول بازار سبزوار را طی کنیم تا از دروازه بیرون برویم.» علاوه بر دادوستد محصولات کشاورزی و دامی، صنایع دستی مورد نیاز مردم شهر و نواحی وابسته ساخته میشد. هر بخش از بازار به صنف مخصوصی از قبیل نمدمالان و نجاران و خراطان و آهنگران و سراجان (زین سازها) اختصاص داشت.
سبزوار در اواخر دوره قاجاریه به تدریج به شهری تجاری تبدیل میشد. این شهر افزون بر اینکه از نظر تجارت خارجی مستقل و بدون واسطه عمل میکرد، مازاد تولید شهرهای دیگر را جذب و به خارج صادر میکرد.
پنبه یکی از کالاهای اساسی ایران برای صادرات در اواخر عهد قاجار بود. از این رو یکی ازکالاهایی که کشت آن در دشت سبزوار رواج یافته و در نقاط مختلف بهطور گسترده کشت میشد، پنبه بود. کرزن مینویسد « اخیرا کار تجارت در آنجا رونق فراوان یافته؛ زیرا مرکز عمده کشت پنبه شده بود.»
تجارت پنبه در سبزوار به اندازهای بود که در سیاحتنامه خیالی ابراهیم بیک هم به آن اشاره است. سیاح محلاتی سبزوار را محل تجارت و عبور و مرور «قوافل به سمت ترکستان و عشقآباد و راهآهن ترکستان روسیه» میداند.
تجارت خارجی سبزوار منحصر به پنبه نبود، بلکه صادرات «پشم، ابریشم، میوههای خشک که از فرآوردههای باغی ناحیه سبزوار و نواحی پیرامون به دست میآمد و واردات اجناسی همچون قند و چیت از اقلام تجاری خارجی به شمار میرفتند.
در سال ۱۸۹۸م، سال دوم سلطنت مظفرالدین شاه، نزدیک به سی ارمنی تبعه روس که هر یک نماینده شرکتی در روسیه بودند در سبزوار مشغول فعالیت بودند. میزان مبادله تجاری سبزوار از این طریق پانصدهزار تومان، معادل صد هزار پوند، در سال بود درآمدی که دولت از این ناحیه بهطور سالانه انتظار داشت، عبارت بود از ۳۳۰۰۰تومان نقدی و ۴۰۰۰خروار غله.
نواحی پیرامون و شهرهای همسایه، سبزوار را محل مناسبی برای فروش پنبه و اقلام تجاری دیگر میدانستند. بهعنوان مثال در سال ۱۸۷۷م یکی از بزرگان نیشابور برای وصول وجه پنبه خود به سبزوار آمده بود.
محصول پنبه جاجرم از طریق سبزوار به روسیه صادر میشد. ارامنه روس که در شاهرود بودند بخشی از خوراک کارخانههای پنبهپاککنی خود را از سبزوار وارد میکردند.
آنها پس از جداسازی غوزه از پنبه، پنبهها را با شتر و قاطر از راه چلچیلیان از کنار رودخانه نکا به بندرگز میرساندند و از آنجا با کشتی به حاجی طرخان میبردند.
بخشی از تجارت قاین از طریق سبزوار انجام میشد.
شکر از اقلامی بود که فقط از روسیه و از طریق سبزوار به این ناحیه آورده میشد.
حجم قابل توجهی پشم گوسفند و موی بز از ایران صادر میشد.
خراسان از مراکز عمده این دو کالا بهشمار میرفت. از گلههای ناحیه خراسان، بهویژه ناحیه تربت حیدریه و گلههای طوایف صحرانشین مرزی ایران و افغانستان، بهترین پشم بهدست میآمد. سبزوار مرکز این تجارت بود. دالمانی از کاروانسرایی در سبزوار یاد میکند که به تجارت پشم اختصاص داشت و تجار آنجا را انبار پشم خود قرار داده بودند.
این مطلب در حال تکمیل است...
منبع: دنیای اقتصاد