خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۳۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۰۷
آذر

دانشگاه حکیم سبزواری بزرگترین دانشگاه معتبر ملی در خراسان غربی و دومین قطب علمی و دانشگاهی شمال شرق کشور بعد از دانشگاه فردوسی مشهد است.

در حال حاضر بیش از 10 هزاردانشجو در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا از سرتاسر کشور و تعدادی نیز دانشجوی خارجی در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند.

این دانشگاه در 10 کیلومتری شمال شهر سبزوار واقع شده است.

سبزوار از دیرباز یکی از کانون های اصلی پرورش علم و فرهنگ در ایران بوده و به شهر دانشوران بیدار شهرت یافته است.

وجود مدرسه فخریه در سبزوار به عنوان قدیمی ترین مدرسه باقی مانده در ایران که در طول بیش از 1100 سال گذشته همواره کاربری آموزشی داشته است، گواهی بر قدمت علمی و فرهنگی سبزوار در کشور و به ویژه جایگاه ممتاز این شهر در خراسان بزرگ و خراسان غربی است.


Hakim Sabzevari University

۰۷
آذر


sabzevar-sarbedaran-leaders

اهالی روستای سوقند شهرستان نیشابور در شهریورماه 96، اقدام به برگزاری مراسم بزرگداشت شیخ عزالدین سوقندی که یکی از رهبران میانی نهضت سربداران سبزوار در قرن هشتم هجری بود، کردند.
 
در واقع پس از برگزاری کنگره بین المللی هفتصدمین سال قیام سربداران سبزوار که آذرماه 94 در دانشگاه حکیم سبزواری در خراسان غربی اجرا شد، مردمان تعدادی از روستاهای نیشابور از جمله جوری که گفته می شود زادگاه شیخ حسن جوری دومین رهبر مذهبی سربداران بوده و نیز مردمان سوقند زادگاه شیخ عزالدین سوقندی به نوبه خود در صدد پاسداشت یاد و خاطره این بزرگان روستای خود برآمدند که نقش قابل توجهی در جریان قیام سربداران داشته اند.
 
روستای سوقند از توابع دهستان فضل در بخش مرکزی نیشابور در 20 کیلومتری شمال شرقی مرکز این شهرستان واقع است. نیشابور در قرن هشتم هجری و زمان تشکیل نهضت سربداران یکی از ولایات تابعه سبزوار بوده است.
 
گفتنی است قیام سربداران سبزوار که در حدود هفتصد سال737 هجری از روستای باشتین سبزوار در خراسان غربی آغاز شد و در مدت نیم قرن دامنه آن به بخش های وسیعی از شرق و شمال شرق ایران رسید، دارای دو نوع رهبری مذهبی و سیاسی بود.
 
اولین رهبر سیاسی و نظامی سربداران پهلوان عبدالرزاق باشتینی بود که از فتیان دوران خود محسوب می شد و اولین رهبر مذهبی نهضت سربداران نیز شیخ خلیفه مازندرانی بود که از منطقه آمل راهی سبزوار شده بود. پس از شیخ خلیفه مازندرانی یکی از شاگردانش شیخ حسن جوری راه او را ادامه داد.
 
قیام سربداران را اگرچه به عنوان یک قیام محلی در خراسان می شناسند، اما در واقع به خاطر این حضور و مشارکت شخصیت های برجسته ای از نقاط مختلف کشور دراین قیام و نیز به خاطر تأثیر طولانی مدتی که بر جنبش های بعد ازخود در سرتاسر ایران از جمله کرمان، سمرقند، آذربایجان و ... برجای گذاشت، می توان آن را به عنوان یک قیام ملی به شمار آورد که به تشکیل نخستین حکومت شیعه 12 امامی ایران به پایتختی دارالمومنین سبزوار منجر شد و موفق گردید بساط حکومت ایلخانان مغول را از بخش های وسیعی از شرق کشور پاک کند.
 
از همین رو پاسداشت بزرگان و شخصیت های مختلف این قیام چه در شهر سبزوار به عنوان پایتخت نهضت و چه در شهر و زادگاه هریک از این بزرگان امروز اقدام فرهنگی شایسته ای است که پیش از این آملی ها درمازندران برای شیخ خلیفه مازندرانی، مردمان شهرستان میامی (محل مقبره شیخ حسن جوری) و اهالی روستای جوری محل زادگاه شیخ حسن جوری گام های مثبتی را جهت بزرگداشت این شخصیت ها برداشته اند و امید می رود به دنبال آن مردمان روستاهای باشتین داورزن، کراب سبزوار و ... نیز که برخی دیگر از امیران و رهبران نهضت سربداران نظیر پهلوان عبدالرزاق باشتینی و پهلوان و خواجه یحیی و خواجه ظهیر کرابی منتسب به آن نواحی هستند، اقدامات لازم را برای زنده نگاه داشتن یاد و نام سربداران و بزرگان آن قیام به عمل آورند.



sarbedaran_sabzevar


۰۶
آذر



خراسان غربی

۰۶
آذر

sabzevar-paytakht-taziyeh

نمایش در دوران بعد از اسلام:
روضه الشهدای کاشفی منبع اصلی تعزیه در ایران

نمایش دوران بعد از اسلام
 
به قول بهرام بیضایی «عربها نمایشی نداشتند تا آن را به ارمغان بیاورند و یا منع کنند» و علمای اسلام با استناد به بعضی آیات ، شبیه سازی را حرام می دانستند و عرصه را برای اجرای نمایش تنگ تر می کردند و قبل از اسلام ما نوعی قصه سرایی به نام قوالی داشتیم . قوالی عبارتند از قصه سرایی موزون با همراهی ساز اما دین جدید (اسلام) موسیقی را حرام می دانست به این ترتیب قوالی جنبه ی موسیقیایی خود را از دست داد و به نقالی تبدیل شد . نقالی عبارت است از نقل داستان های حماسی ، اسطوره ای ، عاشقانه یا مذهبی به شعر یا نثر با حرکات ، حالات و بیان مناسب. عمدتاً نقالی را به قرن های اولیه ی ظهور اسلام در ایران نسبت می دهند . شاید بیشترین اهمیت این نقالان در این بود که آنان منبع اصلی فردوسی در شاهنامه ، فخرالدین اسعد گرگانی ، نظامی گنجوی ، اسدی طوسی بودند.
 
از اواسط قرن ششم هجری قمری روحیه ای کما بیش عرفانی در نقالان بروز کرد . نقالان شیعه مذهب ، وصف «علی (ع)» را می گفتند
 
«سنیان» مدح «ابوبکر» و «عمر» ! به نقلی به نقالان شیعه مناقبت خوان و به نقالان سنی فضایل خوان می گفتند . اما نقالی در دوران صفوی شکوفایی چشم گیری پیدا می کند . در این دوره کتاب هایی مثل «حسین کرد شبستری» و «رموز حمزه» که به صورت نقالی بود جای خود را به «حمله خوانی» ، «سخنوری» ، «روضه خوانی» «پرده گردانی» میدهد و شاید مهم ترین کتاب رشادت های امام علی «خاوران نامه» نوشته ی «ابن حسام خوسفی» باشد.
 
حمله خوانی : از روی کتاب «حمله حیدری» تصنیف «محمد رفیع بازل مشهدی» خوانده می شد و شرح زندگی پیامبر و حضرت علی (ع) و جنگ های آنها تا زمان پایان زندگی علی (ع) بود .
 
روضه خوانی : جنبه ی نمایشی زیادی نداشت اما اهمیت این امر در ادبیات نمایشی به دلیل کتاب های روضه ای مانند «روضه الشهدا» اثر «ملاحسین واعظ کاشفی» است که از منابع پرده خوانی و تعذیه به حساب می آید . پرده خوانی هم که از هنرهای نمایشی ایران بود با توصیف فضایی که بر روی پرده (شمایلی) انجام می شد و عمدتاً شرح واقعه ی عاشورا را در برداشت و این نمایش های دینی و مذهبی خود مقدمه ای بود برای تعذیه یا شبیه خوانی!
 
تعزیه : عبارتند از مجسم کردن و نمایش دادن شهادت جانسوز حضرت امام حسین (ع) و یاران آن بزرگوار ایشان یا یکی از حوادث مربوط به واقعه ی کربلا . این نمایش ها شباهت بسیاری به نمایش های دینی قرون وسطی داشتند . عده ای پیشینه ی این هنر نمایشی ایرانی را به دوران حکومت «دیلمیان» نسبت می دهند که بعدها همراه با شعر و آواز که در واقع یک نوع ملودرام بود معمول گردید . تاریخ اولین اجراهای تعزیه به قرن چهارم ه . ق می رسد . در کتاب «احسن القصص» نوشته ی «احمد بن ابوالفتح» و «تاریخ ابن کثیر» به این قضیه اشاره شده است : معز الدوله از حکام آل بویه در قرن 4 هجری قمری دستور می دهد از اول تا دهم محرم را در بغداد تعطیل کنند و به عزاداری مشغول شوند دسته های سینه زنی در بغداد کم کم در شهرهای دیگر شکل می گیرد . در مراحل بعدی تحول تعزیه ، آوازهای دسته جمعی کم شده و واقعه خوان ها به تنهایی اشعار را برای مردم می خواندند و طبل و سنج آنان را همراهی می کرد . در مرحله ی بعد بازیگران شهدای کربلا را می ساختند و نهایتاً دیالوگ بین آنها رد و بدل می شد . در دوران صفویه آخرین تحولات خود را سپری می کند و در بیشترین نقاط ایران تعزیه شکل می گیرد . هر چند این که این هنر نمایشی در دوران نادرشاه افشار افول می کند اما در دوران زند و قاجار دوباره جایگاه خود را  می یابد . از مشهورترین محققان تعذیه ، پیترچکولوفسکی (تعزیه هنر پیشرو ایران) ، جابر عناصری(نیایش و نمایش در ایران) و صادق همایونی سروستانی(تعزیه و تعزیه خوانی) هستند . تعزیه های ما اگر چه از نظر ادبی دارای ارزش فراوان نیستند ولی از آنجا که معرف آثار دراماتیک ابتدایی به شمار می روند اهمیت ویژه ای دارند
 
مهم ترین ویژگی های تعزیه :
 
1ـ زبان شعری آن است که این زبان به بیان عامیانه بسیار نزدیک است و سادگی و بی پیرایگی در بیان و زبان مشخصه ی تعزیه نامه هاست.
 
2ـ عدم تناسب فرم و محتوا به آن معنا که گاهی محتوا غمگین است و از وزن شاد استفاده شده است .
 
3ـ آگاه بودن اشقیا نسبت به منفی بودن خود که حتی گاهی اشقیا در بدو ورود خود خصوصیات منفی خویش را نکوهش می کنند .
 
4ـ آگاه بودن امام و یارانش به کشته شدن
 
منبع اصلی تعزیه نویسان ، کتاب «روضه الشهدا» اثر ملاحسین واعظ کاشفی است و شاعرانی همچون «رفیعای قزوینی» ، «محتشم کاشانی» ، «لطف ا... نیشابوری» ، «کاتبی ترشیزی» ، و «وصال شیرازی» در این میان آثاری ارزشمند را آفریده اند .
 
یک تعزیه کامل (مجلس تعزیه) از سه بخش پیش واقعه ، واقعه و گوشه تشکیل شده است که شامل مقدمه ، تعزیه نامه هایی که شهادت شخصیت های مذهبی بخصوص واقعه ی کربلا را نشان می دهند و تعزیه نامه ای تفننی و فکاهی و مضحک که در آن دشمنان دین را مسخره می کنند . تماشا به معنای انواع بازی های سرگرم کننده است و شامل همه بازی ها یعنی : شهبده بازی ، شیشه بازی و به رقص درآوردن حیوانات و گاهی نقالی و قوالی است . این شبه نمایش ها را با واژه ی «معرکه» و عامل آن را «لوطی» ، «معرکه گیر» و «مرشد» می خواندند . تقلیه عنوانی عمومی است برای نمایش های شادی آور و غیر مذهبی که دارای روح تمسخر بود ضمن اینکه نمایش هایی همچون «کچلک بازی» ، «روحوضی» نیز در ایران وجود داشت که عمدتاً دارای نمایشنامه ی مدونی نبودند و همچون کمدیا دل آرته های روم باستان هستند.
 
دوران معاصر
 
در اواسط عصر مشروطه ، کوشش میرزاده عشقی در شعرهای سه تابلو مریم و نمایشنامه ی کفن سیاه از اولین اقداماتی است که شعر فارسی را به حدود تجربه های نمایشی نزدیک کرد و پس از او کوشش های نیما یوشیج چه در شعر افسانه و چه در شعر مرغ آمین قدم هایی در این راه بوده اند . نیما شعر افسانه ی خود را نمایش دانسته است . «همان طور که سایر اقسام شعر ، هر کدام اسمی دارند ، من هم می توانم ساختمان «افسانه» خود را نمایش اسم گذاشته و بر این هم بدانم که شایسته ی اسم دیگری نبود . زیرا که به طور اساسی این ساختمانی است که با آن به خوبی می توان تئاتر ساخت . می توان اشخاص یک داستان را آزادانه به صحبت درآورد. » شاید توفیق آمیزترین کوشش ها برای دست یافتن به گونه ای از شعر نمایشی ، در نتیجه ی کوشش مهدی اخوان ثالث باشد در شعرهایی همچون «کتیبه» ، «شهر سنگستان» و «مرد و مرکب» که بیشترین خسایس شعر نمایشی را دارند حتی در جایی شخصیت های شعر گونه ای دیالوگ گویی را با خود دارند
 
دو تا کفتر نشسته اند روی شاخه ی صدر کهنسالی
 
که روییده غریب از همگنان در دامن کوه قوی پیکر
 
دو دلجو مهربان با هم
 
دو غمگین
 
قصه گوی غصه های هر دوان با هم
 
خطاب ارهست : خواهر جان
 
جوابش : جان خواهر جان بگو با من ...
 
با تأسیس تماشاخانه ی دارالفنون اجرای نمایش های غربی به خصوص کمدی های مولیر در ایران رواج یافت هر چند این نمایش ها برای شاه و درباریان بود اما اهمیتش در این است که اولین آشنایی ایرانیان با تئاتر به شیوه ی غربی از اینجا آغاز می شود . بعدها طی «آداپتاسیون» نمایش های خارجی گونه ای ایرانی به خود می گرفت که خود باعث انتقاد منتقدان بسیاری شد . اولین نقد تئاتری که در مجله به چاپ رسید ، منتقد از نمایشی اساساً فرانسوی که با فرهنگ ایرانی آداپته شده است انتقاد می کند زیرا در آن نمایشی که منتقد دیده است ، زنان و مردانی با اسامی ایرانی ـ مذهبی پشت میز می نشستند و حتی نان را هم با چنگال می خوردند . نمایش «میزانتروپ» (مردم گریز) اثر مولیر در سال 1286 ه.ق توسط میرزا اصفهانی ترجمه شد وی حتی حال و هوای نمایش را به ترکی تفسیر داد اما متأسفانه چنین ترجمه هایی هم باعث نشد که نویسندگان این مرز و بوم به خود جسارت نمایشنامه نویسی بدهند و اولین نمایشنامه نویس ایرانی در آن سوی ارس نخستین نمایشنامه ی ایرانی را نوشت او میرزا فتح علی آخوندزاده بود . او از دوران کودکی به روسیه رفته بود و پس از انعقاد عهدنامه ی «ترکمان چای» برای همیشه در آن سوی ارس ماند . نمایش های آخوندزاده همه تحت تأثیر کمدی های مولیر نوشته شده اند هر چند که در آفریدن موقعیت ها و شخصیت های کمیک خیلی موفق نبوده است . تمام نمایش های آخوندزاده به زبان ترکی بود که بعدها «میرزا جعفر قرچه داغی» آنها را به فارسی ترجمه کرد . میرزا آقا تبریزی خالق نخستین آثار نمایشی به زبان فارسی است که نمایش های او را از نوع کمدی سیاه می دانند . مرتضی قلی خان ـ مؤید الممالک ـ فکری اشاد ، تثبیت کننده نمایشنامه نویسی در ایران است . آثار او دارای ساختمان ظریف و پیچیده ای است که در آثار «آخوندزاده» و «میرزا آقا تبریزی» به چشم نمی خورد .
 
میرزا محمودخان احمدی (کمال الوزاده) ، حسن مقدم و رضاکمال شهرزاد نمایشنامه نویسانی هستند که در آغاز شروع نمایشنامه نویسی آثاری را آفریدند .
 
نمایشنامه نویسی در دوران معاصر نیز کاروانی از نویسندگان با خود داشت که عده ای از آنها کم کم از تئاتر وارد سینما شدند و به وادی فیلم نامه نویسان درآمدند . علی نصیریان که اهمیت او در رابطه با      نمایشنامه های «تخت حوضی» و «خیمه شب بازی» چشمگیر است نمایش «بلبل سرگشته» را که در واقع برداشت دراماتیک و صحنه ای از مکالمات و آداب بومی فولکوری است نگاشته است . نصیریان همچنین نمایشی با نام «آقای هالو» را نوشت که توسط داریوش مهرجویی فیلمی بر اساس آن ساخته شد . محیط آثار غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) «رئالیستی»1 است و مسائل او را گرفتاری های روزمره زندگی ایرانی در سطح روستا ، شهر ، مدرسه و خانه تشکیل می دهد او که پزشک بیماری های روانی بود در مجموع داستان «عزاداران بیل» داستان گاو را نوشت که توسط مهرجویی به فیلم تبدیل شد و در فستیوال های دوران خود (فستیوال ونیز) خوش درخشید . بر خلاف آثار رئالیستی ساعدی وجه شخصی آثار «بیضایی»2 دیدگاه فلسفی در فضای تئاتر آیینی است . بسیاری از شخصیت های آثار بیضایی بین اسطوره ، نماد تاریخی یا اجتماعی سیر می کند . بیضایی راه سینما را در پیش گرفت و آثار سینمایی در خور توجهی را آفریده هر چند بیضایی یک فیلم ساز جشنواره ای نبود اما آثار سینمایی او را راه گشای بسیاری از سینماگران ایران قرار گرفت و بازیگران بزرگی همچون سوسن تسلیمی را تربیت کرد . از آثار این نویسنده و کارگردان می توان به : مرگ یزدگرد ، سلطان مار ، سک کشی و ... اشاره کرد .
 
آثار اکبر رادی را مشابه نویسندگانی چون «هنریک ایبسن» دانسته اند . اما از لحاظ سبک «رادی» تحت تأثیر «چخوف» است . محیط کاری آثار او اغلب گیلان است و در سراسر نمایش بوی هوا و اقلیم شمال استشمام می شود . اسماعیل خلج که اغلب قهوه خانه یا مراکز اجتماعی جنوب شهر را به عنوان فضای نمایش نامه هایش برمی گزیند آثار رئالیستی در خور توجهی همچون : «پاتوق» ، «حالت چطوره مش رحیم» و ... را آفریده است . در فیلم نامه نویسی نیز نویسندگان بزرگی در ایران تربیت شدند که می توان به مسعود کیمیایی که اثر قیصر او در سال های پیش از انقلاب مورد توجه جشنواره های بزرگ بین المللی قرار گرفت نام برد . داریوش مهرجویی ، ناصر تقوایی ، عباس کیارستمی ، امیر نادری ، علی حاتمی ، سهراب شهید ثالث ، مجید مجیدی ، رخشان بنی اعتماد ، ابراهیم حاتمی کیا ، اصغر فرهادی ، محسن مخملباف و ... از کارگردانان و نویسندگان بزرگ سینمای ایران هستند که آثار قابل توجهی را آفریده اند . ضمن اینکه در سال های اخیر فیلم های کیارستمی و فرهادی بیش از بقیه مورد توجه جشنواره بیم المللی کن قرار گرفته است . مجید مجیدی را می توان کارگردان و نویسنده ای دانست که با ابعاد فضایی اصیل در جشنواره های اسکار بیش از بقیه درخشیده است . از فیلم سازان و فیلم نامه نویسان زن ایرانی هم می توان به فروغ فرخ زاد ، رخشان بنی اعتماد ، تهمینه میلانی و سمیرا مخملباف اشاره کرد که فرخ زاد و سمیرا مخملباف از مستندسازان به حساب می آیند . حال آنکه امروزه روزانه صدها فیلم و نمایش در سراسر جهان به وجود می آید و هنرمندان بزرگ ایران و جهان همچنان به ادامه ی حرکت هنری خویش مشغول هستند .
 
منبع: سیری بر نمایش نامه نویسی جهان و ایران و چهارپاره ای سینمایی / وبلاگ محمد صالح سلطانی سروستانی
 
گفتنی است ملاحسین واعظ کاشفی که کتاب روضه الشهدای او مبنای شکل گیری مجالس روضه خوانی و برپایی تعزیه در ایران بوده است، یک دانشمند و ادیب سبزواری است که در قرن نهم ودهم هجری در سبزوار و هرات می زیسته است.
 
به اعتبار همین تاثیر شگرف وی بر ادبیات نمایشی عاشورا و مجالس تعزیه خوانی سید و سالار شهیدان، زادگاه کاشفی شهر سبزوار و منطقه خراسان غربی، به عنوان پایتخت تعزیه ی ایران مطرح شده است (منبع)
 

۰۵
آذر

ناحیه ی خراسان غربی خصوصا، کهن شهر سبزوار که مانند نگینی درخشان در نقطه کانونی خراسان غربی واقع شده است، به اعتبار برخاستن مشاهیر و ادیبان برجسته ای نظیر ابوالفضل بیهقی، محمود دولت آبادی ، ملاحسین واعظ کاشفی، خواجه نظام الملک توسی، ابوالحسن زید بیهقی، دکتر علی شریعتی و ... که همه آن ها نویسندگانی قابل با آثاری ماندگار در ادبیات فارسی بوده اند، به عنوان پایتخت نثر ایران معروف شده است.

پایتخت نثر فارسی

۰۴
آذر

sabzevar

۰۴
آذر


خراسان غربی حوزه سربداران

۰۳
آذر


علی شریعتی

۰۳
آذر


۰۲
آذر

alishariati

آشنایی با نام های مستعار دکتر علی شریعتی(سربداری، سبزواری، مزینانی و …)

دکتر علی شریعتی یکی از بزرگترین روشنفکران مذهبی و نویسندگان برجسته معاصر نثر فارسی است. او که متولد کویر تف دیده و خاطره انگیز مزینان از توابع دارالمومنین سبزوار،  پایتخت نثرفارسی است، تلاش‌های جانانه ای در راه شناخت حقیقت دین اسلام و مذهب تشیع کرد و بسیار کوشید تا این حقیقت را به شاگردان کلاس‌های درس، شنوندگان جلسات سخنرانی و مخاطبان کتاب‌های خود بیاموزد. چنین بود که اثرگذاری اندیشه‌های او از سطح هم عصرانش، بسیار فراتر رفت.

تا آنجا که امروز با گذشت بیش از ربع قرن از درگذشت شریعتی، همچنان کتب و اندیشه‌های او در میان نسل جوان، تحصیل کرده و همه مبارزان راه حقیقت، طرفداران بی شمار دارد.


در واقع میزان محبوبیت شریعتی در میان اقشار مختلف جوانان و تحصیل کردگان جامعه به حدی است که کمتر روشنفکر و کمتر اندیشمندی تا کنون فراگیری و محبوبیتی در حد  دکتر شریعتی به دست آورده است.

علاوه بر همه آنچه گفته شد، اندیشه‌های آزادی خواهانه و حق طلبانه دکتر شریعتی بر روند شکل گیری انقلاب اسلامی‌ایران بسیار موثر بود به طوری که بسیاری از صاحب نظران پس از اعتراف به جایگاه رفیع امام خمینی (ره) و نقش بی بدیل ایشان در شکل گیری انقلاب، دکتر علی شریعتی را نیز یکی از رهبران معنوی انقلاب اسلامی‌ایران می‌دانند.

همین محبوبیت و اثرگذاری اندیشه انقلابی شریعتی بر روح جوانان ایرانی باعث شد این اندیشمند متعهد در دوران‌های اوج فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود، با تهدید و خطرات بی شماری از جانب حکومت پهلوی و یا افراطیون مذهبی مواجه شود. همچنین حکومت وقت به دلیل ترسی که از شریعتی داشت، به بسیاری از آثار او انتشار چاپ نمی‌داد.

از همین رو دکتر شریعتی برای مصون از گزند احتمالی بدخواهان و نیز برای گرفتن مجوز چاپ آثارش مجبور می‌شد، کتاب‌ها و یا آثارش را با نام‌های مستعار منتشر کند .


بررسی‌ها نشان می‌دهد دکتر شریعتی در آن دوران سخت و پرتنش مبارزه از چیزی نزدیک به ۲۰ نام و نام خانوادگی مستعار استفاده می‌کرد که برخی از آثار مشهور او برای اولین بار با همین نام‌های مستعار منتشر شده است.


البته همه نام‌های مستعار دکتر شریعتی توسط خود او انتخاب نشدند بلکه تعدادی از این نام‌ها توسط دانشجویان و سایر علاقه مندان به اندیشه‌های شریعتی روی ایشان گذشته شد تا در آن شرایط خفقان رژیم ستم شاهی بتوانند، جزوه‌ها و متون سخنرانی شریعتی را در تعداد انبوه تکثیر کرده و با کمترین ایجاد مزاحمت ، به توزیع آنها بپردازند.

برخی از نام‌های مستعار دکتر شریعتی عبارتند از : علی سبزواری، علی سربداری، علی مزینانی، علی سبزوارزاده، علی دهقان زاده، علی اسلام دوست، علی راهنما و …

با بررسی و تحلیلی بر نام‌های مستعاری که دکتر علی شریعتی برای خود انتخاب کرده است، در می‌یابیم  وی حتی در نام‌های مستعار خود نیز تا حد امکان سعی کرده است، از حقیقت دور نشود و نیز پیام‌های مشخصی را به مخاطبان خود منتقل کند.


از این منظر می‌توان نام‌های مستعار دکتر شریعتی را به چند دسته تقسیم بندی کرد:


نام‌های معرف زادگاه شریعتی : دکتر شریعتی که عاشقانه به زادگاه خود عشق می‌ورزید، در بسیاری از نام‌های مستعارش به معرفی زادگاه خود پرداخته است : نظیر علی سبزواری، علی مزینانی، علی خراسانی، علی سبزوارزاده، علی سربداری و …

از جمله کتاب‌های او که با نام‌های مستعاری از این دسته منتشر شده است می‌توان به کتاب «حج زیباترین روح همبستگی» با نام «علی سبزوار زاده» یا کتاب «فرهنگ، تمدن و ایدئولوژی» با نام «علی خراسانی» و … اشاره کرد.


نام‌های معرف هدف شریعتی : دکتر شریعتی در برخی از نام‌های خود به نوعی اهداف سیاسی و اجتماعیش را شرح داده است. نظیر نام  «علی راهنما» که بر جلد کتاب «گوشه ای از حیات محمد» دیده می‌شود.

در این کتاب شریعتی با انتخاب فامیلی«راهنما» برای خود، درواقع از هدف خود که راهنمایی کردن مخاطبانش به سمت انتخاب مسیر صحیح بوده، خبر داده است.

درکتاب «اسطوره ای در تاریخ» نیز دکتر شریعتی با نام «علی زمانی» خود را به مخاطب شناسانیده است و این اسم نشان از آن دارد که شریعتی تلاش می‌کرد در اندیشه و اعتقادات، فرزند زمان خود باشد.


شمع از دیگر نام‌های مستعار شریعتی است که در همین دسته جای می‌گیرد. کار شمع روشنگری است و هدف شریعتی که یک معلم دلسوز و فرهیخته بود روشن کردن حقیقت مسائل سیاسی–اجتماعی و مذهبی (آنگونه که او فکر می‌کرد) برای جامعه مخاطبانش بود . پس چه نیکو نام شمع را متناسب با این هدف خود انتخاب کرده است.


نام‌های معرف علائق و عقاید قلبی شریعتی : شریعتی همچنین در پاره ای از کتب، نام‌های مستعاری مبین علائق و اعتقادات قلبی خود برگزیده است.که از آن جمله می‌توان به کتاب «از هجرت تا وفات» با نام علی علوی اشاره کرد که در نویسنده با انتخاب این نام مستعار عشق و پیروی قلبی و فکری خود را به مرام و منش علی (ع) امام اول شیعیان نشان داده است.

کتاب «آری اینچنین بود برادر» نیز برای اولین بار با نام مستعار علی اسلام دوست چاپ شد که به خوبی مبین عشق و علاقه قلبی شریعتی به دین مبین اسلام است.


نام‌های متفرقه : در تعدادی دیگر از آثار نیز دکتر شریعتی اسامی‌مستعاری برای خود برگزیده است که در این اسامی‌به نظر می‌رسد تنها هدف او ناشناخته باقی ماندن، بوده است. نظیر : احسان خراسانی، م . رفیع الدین، محمدعبدالخطیب مصری، محمدعلی آشنا، کمال الدین مصباح، رضا پایدار و …


به جز نام‌های مورد ذکر، ممکن است دکتر علی شریعتی در طول حیات سرشار از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود، از نام‌های مستعار دیگری نیز استفاده کرده باشد اما نکته مهم این است که بدانیم اکثر کتبی که نویسنده مبارز و روشنفکر، زمانی به اجبار آن‌ها را با اسامی‌مستعار چاپ کرد، بعدها با اسم و مشخصات واقعی وی باز نشر گردید.

علی شریعتی