خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

چولی چغل، آیین سنتی باران خواهی در روستاهای سبزوار و منطقه خراسان غربی

اقامتگاه بومگردی «ننه کلو و باباکلو» در روستای ییلاقی طبس شهرستان سبزوار جمعه گذشته میزبان برپایی مراسم چولی چغلی یکی از آیین های دیرینه محلی دیار سربداران بود.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، مردمان حوزه فرهنگی سبزوار و سرزمین بیهق در خراسان غربی از دیرباز در ایامی که با خشکسالی مواجه می شدند، آیین چاولی چغل را که نوعی دعای باران خواهی است، به اجرا در می آوردند.
 
کارشناسان میراث فرهنگی و پژوهشگران آیین های بومی دیار سربداران، کم و کیف برگزاری آیین چاولی چغل را در روستاهای سبزوار از جمله طبس به شرح زیر توضیح می دهند:
 
عروسک باران ، به اصطلاح بومی سبزوار همان چاولی چغل است و چاولی، آبکش یا کفگیری است که از چوب درخت بید ساخته شده است و چون بسیار در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار گرفته، آبدیده شده  است و به اصطلاح چغل گردیده.
 
روستائیان هنگام استفاده از چولی چغل در مراسم مذهبی، سلام و صلواتهای زیادی را بر ائمه ی اطهار فرستاده اند و بیشمار نام های آنها را بر زبان آورده اند، چاولی به یمن و افتخار استفاده در آن مراسم واسطه ایست برای طلب باران از خداوند رحیم مهربان. کودکان معصوم بر تن چاولی چغل لباسی می پوشاندند و این اشعار را می خواندند :
 
چاولی چغَل بارو کو       صدمن گِندُم اِرزو کو
 
گِندُما دِ زیر زاله         اِز توشنیا مو نالِه
 
الله بِتِه به رَحمَت      صِلوات بِر محمد
 
بچه ها چاولی را بیشتر به درب منازل سادات و یا آنهایی که نام پنج تن آل عبا را بر خود داشتند می بردند و آنها بر روی چاولی چغل آب می پاشیدند و هدایایی را از قبیل گندم ، آرد و تنقلات دیگر به چاولی چغل گردانان می دادند تا بلکه خداوند باران رحمتش را بر آنها نازل فرماید و اینچنین می شد.
 
بسیاری از مردم روستاهای سبزوار در گذشته به کرات پس از برگزاری آیین چاولی چغل گردانی شاهد بارش  در کوچه های روستایی که آکنده  از سلام و صلوات بر محمد و آل محمد می شد بوده اند. امید به آمدن باران را هنگام چاولی چغل گردانی در چشمان مردمان روستا می شد دید.
 
وقتی که باران می آمد، مردم هر لحظه دعای شکر بر زبانشان جاری بود. زنها غذای نذری تدارک می دیدند و بین اهالی پخش می کردند. باز هم ذکر خدا بود و سلام و صلوات بر خاندان نبوت. خداوند همه چیز را هدیه فرستاده بود، رویش ،زایش و آسایش.
 
نوزادی اگر به دنیا می آمد نامش بیشتر محمد ، علی ، فاطمه ، حسن یا حسین بود. کشاورزان عروسک باران را برای حفاظت از محصول سر زمین می کاشتند. چاولی بهانه ای بود تا پرندگان به محصول آسیب نرسانند، اهریمن یا همان سر خرهایی که در اطراف چاولی چغل بر سر چوب می گذاشتند رعب و وحشت زیادی را برای حیوانات بوجود می آورد. باران باریده بود  و همه چیز رنگ و بوی خدا را می داد. عروسک باران روایت عشق است و امید ، نیایش و ستایش.
 
با استفاده از وبلاگ سید علی حسینی فر
 
با سپاس از ابوالفضل طبسی مدیر اقامتگاه بومگردی باباکلو ننه کلو طبس به خاطر همکاری در تهیه این مطلب.







نظرات  (۱)

بسیار مطالب عالی ای بود . سپاس از شما 

پاسخ:
سلام . سپاس از شما دوست عزیز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی