خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی

تارنمایی پیرامون مهمترین مسائل خراسان غربی به مرکزیت کهن شهر سبزوار

خراسان غربی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیخ حسن جوری» ثبت شده است

۲۲
ارديبهشت

 

در بخشی از دوران حکومت سربداران و همزمان با روی کار آمدن امیر وجیه الدین مسعود دومین امیر سربداران، قلمرو این حکومت از غرب تا دریای خزر و سمنان، از جنوب تا طبس و نواحی جنوبی خراسان، از شمال تا بخش هایی از خاک ترکمنستان و از شرق تا بخش هایی از خاک افغانستان پیش رفته است.

شهرهای مهم حکومت سربداران در این دوران علاوه بر سبزوار که پایتخت این حکومت بوده است، شامل شهرها و مناطقی نظیر جرجان، مشهد، اسفراین، نیشابور، ترشیز، طبس، سمنان و خبوشان بوده است.

در زیر ماجرای چگونگی اتحاد امیروجیه الدین مسعود دومین رهبر سیاسی و نظامی و شیخ حسن جوری دومین رهبر مذهبی سربداران و فتح نیشابور و بیرون راندن حکومت ارغونشاه از این شهر را به نقل از کتاب «تاریخ جامع ایران» (جلد دهم) می خوانید:

امیر وجیه الدین مسعود پس از در گیری با برادرش عبدالرزاق و کشته شدن وی جانشینش گردید . او مردی شجاع بود و چون به حکومت سربداران رسید ، اندیشید که اساس و سندی باید که قضیه حکومت را استحکام بخشد لذا درصدد برآمد که شیخ حسن جوری را که خلیفۀ شیخ خلیفه بود و مریدان ومعتقدان بسیاری در آن ولایت داشت ، از حبس آزاد کرده ، وی را مقتدای خویش سازد و خود به امور سپاه و لشگر بپردازد . بنابراین با چندین تن از یاران ورزیدۀ خود به حصار یارز رفته و شیخ حسن را ازاد ساخت و شیخ نیز با امیر به سبزوار امد . جماعت مریدان شیخ حسن ، که آنها را شیخیان و دراویش و کولکان هم می خواندند ، به یکباره از گوشه ها بیرون آمدتد و مردم اطراف نیز به آنها گرویدند وچون قوی گشتند ، رو به نیشابور نهاده وآنجا را متصرف شدند . سپاهیان طغاتیمور که در نواحی ابهر در حال جنگ با امیراشرف چوپان بودند ، موفق به دفع آنها نشدند و سربداران درآنجا قدرتمند گردیدند .

در آنزمان محمد بیگ پسر ارغونشاه در مشهد وطوس بود . وی عده ای را به جهت دفع این شورش به آنجا گسیل داشت اما آنها در عرض چند روز شکست خورده و مراجعت نمودند . امیر محمد بیگ پیکی را به نزد شیخ حسن جوری فرستاد با این مضمون که صلاح نیست مردی چون او که زاهد و درویش خدا است درصدد خون وخونریزی برآید و شیخ حسن نیز ماجرای خود از ابتدا تا آنزمان را برایش نوشته و ارسال کرد .

در این مدت امیر وجیه الدین مسعود و شیخ حسن کل نواحی نیشابور و سبزوار را تسخیر نمودند . افراد زیادی مردان سلحشور گرد آنها جمع شدند و ادعای حکومت کرده و ایادی ارغونشاه را از آن منطقه خارج ساختند .

 

منابع چکیده ای از کتاب تاریخ جامع ایران جلد دهم

تحقیق و پژوهش مهدی صبور صادقزاده

 

با نگاهی به وبسایت تقویم و تاریخ صبور

 

لازم به ذکر است قلمرو حکومت سربداران در طول 50 سال دوام این سلسله، به خاطر جنگ هایی که اتفاق می افتاده، دائما متغیر بوده و بخش هایی از آن کم و زیاد می شده است.

 

 

۲۴
شهریور

هاجر چنارانی نماینده جنجال ساز شهرستان نیشابور که اظهارات و رفتارهای نپخته و نسنجیده او در سالهای اخیر چند مرتبه زمینه ساز کدورت های محلی و بعضا التهابات منطقه ای و شهرستانی و دستاویز تحقیر و تمسخر ایران عزیز در رسانه های بیگانه شده است، اخیرا باز در یک گردهمایی فرهنگی و تاریخی در نیشابور تلاش کرده است با اظهارات دیگری از همان جنس سوار بر موج تعصب مردم نیشابور شود تا شاید برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی برای خود رأی جمع کند.

 

 یکی از مواردی که چنارانی همواره تلاش داشته با کمک آن بر موج احساسات مردم نیشابور سوار شود، انگشت گذاشتن روی موضوعات حساس بین نیشابور و سبزوار دو شهر همپایه، هم تاریخ و همسایه در خراسان است تا با تحریک احساسات بومی و قومی مردم نیشابور و بیان اظهاراتی که دربردارنده تحقیر و توهین نسبت به مردم سبزوار است، شاید بتواند رای خود را در انتخابات بعدی تأمین کند. ولو اینکه اینگونه اظهارات تهدید کننده امنیت ملی و بر هم زننده نظم و آرامش و دوستی موجود بین دو شهر همسایه باشد.

 

اوج استفاده هاجر چنارانی از این شگرد را می توان در رفتارهای او مقابل سید جواد حسینی معاون وقت سیاسی و امنیتی استاندار خراسان رضوی در 21 مهر سال 96 مشاهده کرد که به خلق یکشنبه سیاه نیشابور منجر شد و اخبار آن حادثه انعکاس رسانه ای گسترده ای در داخل و خارج از کشور پیدا کرد. (اینفوگرافی رویداد یکشنبه سیاه نیشابور)

 

البته معمولا مردمان سبزوار با منش و متانت همیشگی خود از کنار این رفتارهای زننده گذشته اند و صد البته اقشار فرهیخته مردم نیشابور نیز به طرق مختلف این رفتارهای پوپولیستی هاجر چنارانی را رد کرده اند اما اخیرا در واکنش به تازه ترین اظهارات غیر مسئولانه این نماینده جنجالی، مهدی مقصودی از چهره های فرهنگی سبزوار و مسئول چند رسانه محلی در سبزوار واکنشی جدی تر نشان داده است.

 

هاجر چنارانی که در همایش بزرگداشت شیخ حسن جوری در نیشابور سخنرانی کرده است، با تحریف تاریخ مدعی شده است که شیخ حسن جوری نقشی محوری در نهضت سربداران سبزوار داشته و سپس به دروغ مدعی شده است  که در جریان برگزاری همایش بزرگداشت سربداران در سبزوار پایتخت این قیام، اصلا به نقش شیخ حسن جوری پرداخته نشده است.  در حالیکه بر اساس مقالات به جا مانده از آن همایش معلوم می شود به اندازه نقش حاشیه ای شیخ حسن جوری اتفاقا به او در جریان کنگره بین المللی سربداران توجه کافی هم شده است. هاجر چنارانی سپس پا را فراتر نهاده و سعی کرده است با انجام مقایسه ای ناقص و اشتباه و ضمن بیان جملاتی تحریک برانگیز نقش و عظمت کهن شهر سبزوار با تاریخی چندهزارساله در تاریخ ایران را در مقابل نیشابور تقلیل دهد و این دو شهر هم پایه و هم تاریخ را به این شکل در مقابل هم و در جایگاه رقابت و خصومت منطقه ای قرار دهد.

 

اما در واکنش به این اظهارات غیرمسئولانه نماینده جنجال آفرین نیشابور، مهدی مقصودی در یادداشتی جامع و دقیق به تمام ادعاهای او پاسخی معقول و منطقی داده است.

 

متن کامل یادداشت مهدی مقصودی که ابتدا در وبسایت سبزواریان منتشر شده است، در ادامه توسط پایگاه خبری خراسان غربی بازنشر می شود:

 

خانم چنارانی! این آخرین ذره‌های صبر ماست!

 

مهدی مقصودی، مدیرمسئول نشریه ستاره شرق و پایگاه خبری سبزواریان

 

«متاسفانه باخبر شدیم مسئولین شهر سبزوار در برنامه‌ای که برای گرامیداشت قیام سربداران برگزار کردند نام عالم بزرگ، شیخ حسن جوری را از محوریت این برنامه حذف کردند.»

 

«نباید به دلیل اختلافات، تاریخ را تحریف کرد. قیام سربداران بدون شیخ حسن جوری راه به جایی نمی‌برد. این عالم فرهیخته با درایت خود بسیاری از شهرهای ایران را از وجود ایلخانان مغول پاکسازی کرد و بی‌شک قیام سربداران مدیون شیخ حسن جوری است.»

 

سخنان فوق را خانم هاجر چنارانی نماینده مردم محترم نیشابور در مراسم بزرگداشت شیخ حسن جوری که ۳۱ مردادماه در روستای جوری نیشابور برگزار شد ایراد نموده‌اند.

 

انتظار این بود که مسئولان شهر سبزوار و در رأس آن‌ها نمایندگان مجلس، فرماندار و یا رئیس دانشگاه حکیم ـ که انگشت اتهام خانم چنارانی به سمت زیرمجموعه‌ِی او نشانه رفته است ـ عکس‌العملی به این اتهامات ایشان نشان می‌دادند؛ ولی از آنجا که مسئولین سبزوار همچون همیشه با سکوت از کنار این‌گونه اظهارنظرها و رفتارهای سخیف گذشتند، لازم دیدم به‌عنوان یک شهروند سبزواری جهت تنویر افکار عمومی و ثبت در تاریخ، پاسخ این اتهام‌ها را بدهم؛ باشد که موردتوجه اهل علم، ادب و فرهنگ نیشابور و سبزوار قرار گیرد!

 

اول: امسال، سال انتخابات است و متأسفانه بعضی از کاندیداها ـ به‌خصوص کسانی که شیرینی حضور در بهارستان را هم چشیده‌اند ـ برای جلب نظر افکار عمومی دست به هرگونه تخریب و تحریف می‌زنند تا بلکه بتوانند دل عده‌ای را به دست آورند و دوباره مهمان بهارستان گردند. به نظر می‌رسد که باید صحبت‌های سرکار خانم چنارانی را هم در همین راستا و باهدف رسیدن مجدد به نمایندگی مجلس تحلیل کرد؛ و الا چرا چهار سال بعد از برگزاری همایش و آن‌هم در سال انتخابات، به این موضوع ورود نموده‌اند؟!

 

دوم: همایش مورد اشاره خانم چنارانی، آذر ماه ۱۳۹۴ در دانشگاه حکیم سبزواری شهر سبزوار و به مناسبت هفت‌صدمین سالگرد قیام سربداران برگزار شد؛ جالب است بدانید که مدیر کارگروه مطالعات تاریخی ـ سیاسی این همایش دکتر حسن صادقی سمرجانی است که از همشهریان خانم چنارانی هستند و هم‌اکنون نیز رئیس دانشگاه نیشابورند. حال این سؤال را می‌توان از خانم چنارانی پرسید که آیا آقای دکتر صادقی که جزء ارکان اصلی علمی همایش بوده‌اند، در راستای به قول خانم چنارانی «تحریف تاریخ» با سبزواری‌ها همکاری نموده‌اند و نام شیخ حسن جوری را از همایش حذف نموده‌اند؟! اگر جواب شما «آری» است، پس بدا به حالتان که این فرد را رئیس دانشگاه نیشابور نموده‌اید؛ و اگر جواب شما منفی است، بدا به حال شما که این‌گونه بی‌پایه و سست و فقط با نگاه پوپولیستی، این‌گونه باعث شکافت و تفرقه بین مردمان این دو شهر هم‌جوار می‌شوید!

 

سوم: چکیدۀ مقالات همایش علمی سربداران در کتابی با عنوان «نامه‌ی پارسایی و آزادگی» منتشر شده است؛ جالب است که با بررسی عناوین مقالات، مشخص می‌شود که:

 

الف): هیچ شخصیت محوری در این همایش وجود نداشته است و این‌گونه نبوده است که فرد خاصی، محور همایش باشد؛ بلکه کلیت قیام سربداران مدنظر برگزارکنندگان و نویسندگان مقالات بوده است

 

ب) دو مقاله به‌صورت مستقیم و حداقل هشت مقاله به‌صورت غیرمستقیم به شیخ حسن جوری پرداخته‌اند؛ دو مقاله مستقیم عبارت‌اند از:

 

۱- بررسی تاریخ مرگ شیخ خلیفه مازندرانی و شیخ حسن جوری با تمرکز بر نسخه خطی متعلق به قرن نهم/حسین نصیر باغبان.

 

۲- بررسی قصیده «مظهر لطف الهی» ابن یمین فریومدی در مدح شیخ حسن جوری/لیلا هاشمیان، زهرا پیر حیاتی.

 

و هشت مقاله غیر مستقیم را می‌توانید با مراجعه به چکیده مقالات همایش مطالعه نمائید.

 

چهارم: خانم چنارانی گفته‌اندکه: «نباید به دلیل اختلافات، تاریخ را تحریف کرد. قیام سربداران بدون شیخ حسن جوری راه به جایی نمی‌برد. این عالم فرهیخته با درایت خود بسیاری از شهرهای ایران را از وجود ایلخانان مغول پاکسازی کرد…»

 

خانم چنارانی در اینجا به‌گونه‌ای افاضه کرده‌اند که گویی یک متخصص تاریخ و مسلط بر قیام سربداران در حال بیان نظر است در حالی که دقت در صحبت‌های ایشان برای کسی که کمترین آشنایی را با سربداران داشته باشد مشخص می‌کند که این سخنان عین تحریف تاریخ است!

 

نقش شیخ حسن جوری در قیام سربداران پس از به دار آویختن شیخ خلیفه پررنگ‌تر می‌شود و جالب است که در آغاز قیام، او در زندان به سر می‌برد و عملاً در حوادث آغاز قیام سربداران هیچ نقشی نداشته است؛ از طرف دیگر، شیخیه یا همان رهبران مذهبی قیام بیشتر نقش رهبری فکری قیام را برعهده داشتند و فرماندهی میدان نبرد با رهبران سیاسی بود. البته این به معنی نفی تأثیر رهبران مذهبی در پیدایش، قوام و دوام سربداران نیست بلکه این قیام تا زمانی دوام آورد که اتحاد بین این دو گروه وجود داشت و شکاف و اختلاف بین آنان باعث سقوط دولتشان گردید ولی اینکه ادعا کنیم شیخ حسن «بسیاری از شهرهای ایران را از وجود ایلخانان مغول پاکسازی کرد» در واقع تحریف تاریخ است.

 

پنجم: با کمال تعجب خانم نماینده ظاهراً با هدف تحقیر مردم سبزوار گفته‌اند: «تاریخ بزرگی و قدمت نیشابور را فراموش نخواهد کرد، نیشابوری که روزی جزء ۵ بلاد بزرگ اسلامی بود و سبزوار قریه‌ای کوچک از نیشابور بزرگ بود.»

 

از آنجا که ورود به این بحث باعث چالش‌های بسیار و احتمالاً مکدر شدن خاطر اهالی محترم و با فرهنگ نیشابور خواهد شد و از طرفی نتیجه‌ای از این مباحث حاصل نخواهد شد، از ورود به این بحث خودداری می‌کنم؛ البته سکوت در این بخش به معنی نداشتن پاسخ نیست ولی عجالتاً به خانم نماینده پیشنهاد می‌کنم که به‌جای پرواز تهران ـ مشهد، از پرواز تهران ـ سبزوار استفاده کنند تا علاوه بر اینکه در وقتشان صرفه‌جویی می‌کنند بازدیدی هم از فرودگاه سبزوار به عنوان دومین فرودگاه بزرگ شمال شرق کشور داشته باشند.

 

همچنین ایشان می‌توانند بعد از فرودگاه بازدیدی هم از دومین قطب علمی شمال شرق کشور یعنی دانشگاه حکیم داشته باشند تا بلکه با مشاهده عظمت دانشگاه سبزوار فاصله بین سبزوار و نیشابور برایشان ملموس‌تر شود و نهایتاً از این به بعد در سخنرانی‌هایشان دقت بیشتری در اظهار نظر درباره سبزوار داشته باشند.

 

سرکار خانم چنارانی باید بدانند: آن‌زمان که وی دانش‌آموز ابتدایی بود و مسئولان شهرش در پی دریافت موافقت اصولی فلان‌کارخانه و فلان کارگاه بودند همشهریان سبزواری من، وارثان ابوالفضل و ابوالحسن بیهقی، کاشفی و ابن یمین، عطاملک و خواجه‌نظام، ملاهادی و شریعتی و… در حال ساخت یکی از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های ایران در سبزوار «پایتخت نثر فارسی» بودند؛ دانشگاهی که امروز تبدیل به افتخاری برای خراسان گشته‌ و در حال حاضر علاوه برای جوانان سبزواری و شهرهای اطراف، بسیاری از جوانان نیشابوری هم در آن مشغول به تحصیل هستند!

 

ششم: سرکار خانم چنارانی، اگر نمی‌توانید شأن خود را رعایت کنید، حداقل شأن کرسی مجلس را که با اعتماد مردم ـ آن هم برای یک دوره معین ـ به شما سپرده شده است رعایت کنید! شما کرسی‌ای را اشغال کرده‌اید که روزگاری آقای حسین انصاری‌راد بر آن تکیه زده بود! همان کسی که به تنهایی به کمیسیون اصل نود مجلس معنی و هویت بخشید؛ کمیسیونی که بعداً هیچ‌وقت نتوانست اعتبار و اهمیت دوران او را پیدا کند! شما بر صندلی‌ای تکیه زده‌اید که روزگاری مرد خستگی ناپذیر و پرتلاش مجلس جناب دکتر مظفری بر آن تکیه زده بود! راه دوری نرویم، شما بر صندلی‌ای تکیه زده‌اید که دیگر همکار شما آقای دکتر گرمابی به عنوان یکی از متشخص‌ترین و با ادب‌ترین نمایندگان مجلس بر آن تکیه زده است!

 

نکته آخر: سال گذشته و با جنجالی که در برخورد با سیدجواد حسینی به‌وجود آوردید سکوت کردیم، این‌بار پاسخ فوق برای شما ارسال می‌گردد؛ مطمئن باشید چنانچه بخواهید به این روش هتاکانۀ خود ادامه دهید با زبان خودتان با شما صحبت خواهد شد!

خانم چنارانی! این آخرین ذره‌های صبر ماست!

 

برگرفته شده از سایت سبزواریان

 

با تاملی در همه آنچه بیان شد به نظر می رسد جهت جلوگیری از تبدیل شدن این اظهارات حساسیت زا و تحریک برانگیز خانم چنارانی به تنش و التهابات جدی اجتماعی بین دو شهر همسایه، چند گروه موظفند با مداخله ای منطقی و خیرخواهانه، این قائله همیشگی را ختم به خیر کنند:

 

1- اول از همه وظیفه عموم مردم نیشابور است که جلوی این گونه حرمت شکنی ها و بی مبالاتی ها و همسایه آزاری ها را از جانب نماینده خود بگیرند. زیرا مطمئناً به جز گروهی از متعصبان افراطی که دغدغه های قومی و قبیله ای و شهری چشم حقیقت بینشان را کور کرده است، حتما فرهیختگان و ادبا و فضلایی نیز در شهر نیشابور هستند که بدانند اینگونه رفتارها و سخنان غیر مسئولانه می تواند زمینه ساز چه عواقب سوئی برای آبروی شهر و دیارشان بشود. البته مسلماً عظمت شهرهایی مانند سبزوار و نیشابور که نمادهای تاریخ و فرهنگ خراسان هستند، با سخنرانی یک فرد پوپولیست از بین نمی رود اما انتخاب مردم یک شهر می تواند با این رفتارهای نسنجیده نماینده شان زیر سئوال می رود. آیا فرهیختگان و دانشوران نیشابور اینگونه رفتارهای هاجر چنارانی را بر می تابند؟ اگر نه چه برخورد موثری با او می کنند؟ نا سلامتی او نماینده آن هاست.

 

2- جامعه زنان به ویژه زنان نیشابور حق دارند که از حیثیت خود دفاع کنند. همه می دانیم که تعداد نمایندگان زن در مجلس شورای اسلامی بسیار اندک است و اگر از بین همان تعداد اندک، افرادی مانند خانم چنارانی راه یابند که به جای رفتاری دیپلماتیک و سیاستمدارانه دائما با خوی پرخاشگری و جنجالی سازی سعی کنند کار خود را پیش ببرند، این یک امتیاز منفی بزرگ در کارنامه حضور زنان در موقعیت های مختلف سیاسی و اجتماعی کشور از جمله مجلس خواهد بود.

 

3- مسئولان و  نمایندگان و امام جمعه معزز و فرهیختگان سبزوار هم باید از یک جایی به بعد ضروری است ضمن حفظ همان بردباری و نجابت همیشگی خود، واکنشی معقول و منطقی به این حملات و اهانت ها بدهند و پیش از اینکه نا آرامی ها به اقشار بدنه جامعه سرایت کند و کنترل آن سخت تر شود، جلو اینگونه رفتارها را بگیرند.

 

به امید روزی که مسئولان و نمایندگانی بر امور مردم شهرهای همسایه ای نظیر سبزوار و نیشابور مسلط شوند که با کلام فاخر و زیرکی و تدبیر خود، زمینه اتحاد و انسجام بیشتر منطقه ای را فراهم آورند نه تفرقه و دلخوری و اختلاف. زیرا فقط از مسیر همدلی و اتحاد می توان به پیشرفت و توسعه ای درخور شأن سبزوار و نیشابور رسید. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰۷
آذر


sabzevar-sarbedaran-leaders

اهالی روستای سوقند شهرستان نیشابور در شهریورماه 96، اقدام به برگزاری مراسم بزرگداشت شیخ عزالدین سوقندی که یکی از رهبران میانی نهضت سربداران سبزوار در قرن هشتم هجری بود، کردند.
 
در واقع پس از برگزاری کنگره بین المللی هفتصدمین سال قیام سربداران سبزوار که آذرماه 94 در دانشگاه حکیم سبزواری در خراسان غربی اجرا شد، مردمان تعدادی از روستاهای نیشابور از جمله جوری که گفته می شود زادگاه شیخ حسن جوری دومین رهبر مذهبی سربداران بوده و نیز مردمان سوقند زادگاه شیخ عزالدین سوقندی به نوبه خود در صدد پاسداشت یاد و خاطره این بزرگان روستای خود برآمدند که نقش قابل توجهی در جریان قیام سربداران داشته اند.
 
روستای سوقند از توابع دهستان فضل در بخش مرکزی نیشابور در 20 کیلومتری شمال شرقی مرکز این شهرستان واقع است. نیشابور در قرن هشتم هجری و زمان تشکیل نهضت سربداران یکی از ولایات تابعه سبزوار بوده است.
 
گفتنی است قیام سربداران سبزوار که در حدود هفتصد سال737 هجری از روستای باشتین سبزوار در خراسان غربی آغاز شد و در مدت نیم قرن دامنه آن به بخش های وسیعی از شرق و شمال شرق ایران رسید، دارای دو نوع رهبری مذهبی و سیاسی بود.
 
اولین رهبر سیاسی و نظامی سربداران پهلوان عبدالرزاق باشتینی بود که از فتیان دوران خود محسوب می شد و اولین رهبر مذهبی نهضت سربداران نیز شیخ خلیفه مازندرانی بود که از منطقه آمل راهی سبزوار شده بود. پس از شیخ خلیفه مازندرانی یکی از شاگردانش شیخ حسن جوری راه او را ادامه داد.
 
قیام سربداران را اگرچه به عنوان یک قیام محلی در خراسان می شناسند، اما در واقع به خاطر این حضور و مشارکت شخصیت های برجسته ای از نقاط مختلف کشور دراین قیام و نیز به خاطر تأثیر طولانی مدتی که بر جنبش های بعد ازخود در سرتاسر ایران از جمله کرمان، سمرقند، آذربایجان و ... برجای گذاشت، می توان آن را به عنوان یک قیام ملی به شمار آورد که به تشکیل نخستین حکومت شیعه 12 امامی ایران به پایتختی دارالمومنین سبزوار منجر شد و موفق گردید بساط حکومت ایلخانان مغول را از بخش های وسیعی از شرق کشور پاک کند.
 
از همین رو پاسداشت بزرگان و شخصیت های مختلف این قیام چه در شهر سبزوار به عنوان پایتخت نهضت و چه در شهر و زادگاه هریک از این بزرگان امروز اقدام فرهنگی شایسته ای است که پیش از این آملی ها درمازندران برای شیخ خلیفه مازندرانی، مردمان شهرستان میامی (محل مقبره شیخ حسن جوری) و اهالی روستای جوری محل زادگاه شیخ حسن جوری گام های مثبتی را جهت بزرگداشت این شخصیت ها برداشته اند و امید می رود به دنبال آن مردمان روستاهای باشتین داورزن، کراب سبزوار و ... نیز که برخی دیگر از امیران و رهبران نهضت سربداران نظیر پهلوان عبدالرزاق باشتینی و پهلوان و خواجه یحیی و خواجه ظهیر کرابی منتسب به آن نواحی هستند، اقدامات لازم را برای زنده نگاه داشتن یاد و نام سربداران و بزرگان آن قیام به عمل آورند.



sarbedaran_sabzevar